رابینز

آیا یک برند شخصی نیاز به معروفیت دارد؟

بله

اما نه معروفیتی که مد نظر همه است. معروفیت یک برند شخصی در جامعه مخاطب خود است یعنی مثلا یک برند شخصی ممکن است در زمینه تکنولوژی و تجهیزات کامپیوتری فعالیت میکند و در این زمینه فرد بسیار معروفی است و پیج پر مخاطبی دارد ولی آیا همه مردم او را میشناسند؟

نه

آیا وقتی بیرون میرود مثل یک سلبریتی همه او را به همدیگر نشان میدهند؟

کسانی که بشناسند هم این کار را نمیکنند زیرا او برند شخصی تخصصی است.

آیا او محبوب است؟

بله برای مخاطبان خود محبوب است

محبوبیت او بیشتر است یا معروفیتش؟

میتوان گفت محبوبیتش بین فالورها یا کاربران سایتش بیشتر است. زیرا معروفیت زیادی ندارد و این معروفیت که در بین مخاطبان به وجود آمده به دلیل محبوب بودن است.

کلا معروفیت و شهرت چیز خوبی است ؟

بله، هیچ چیز نمیتواند کامل بد باشد به شرطی که شما از آن استفاده درست کنید در راستای اهدافتان.

اگر هم معروفیت را میخواهید باید با مشکلات معروفیت کنار بیایید.

محبوبیت یا معروفیت مسئله این است ؟

حالا رسیدیم به بحث اصلی خودمان یعنی همان محبوبیت یا معروفیت کدام بهتر است و یا کدام را انتخاب کنیم؟ و آیا محبوبیت و معروفیت با همدیگر فرق دارند؟

مطمئنا محبوبیت با معروفیت تفاوت دارد و کسی نمیتواند منکر این مورد شود.

ممکن است شما در یک جمع بسیار کوچک خانواده و یا محله و مدرسه خودتان فرد بسیار محبوبی باشید ولی معروف نباشید.

محبوبیت بسیار خوب است زیرا شخصیتی کاریزماتیک از شما میسازد و افراد به حرف شما گوش میدهند و برای برندهای شخصی بیشتر محبوبیت توصیه میشود تا معروفیت، چون شهرت را میتوان با یک کار زننده هم به دست آورد اما با آن کار شاید میزان شخصیت و جایگاه برند شما به شدت افول کند.

هردو این موردها به عکس هم صادق است، مثلا اینکه یک نفر معروف باشد اما محبوب نباشد و کسی محبوب باشد اما معروف نباشد. و اگر فردی هر دو این موارد را با همدیگر داشته باشد بسیار برند شخصی قوی میتواند بسازد.

این مدل برندهای شخصی را ما در افراد سیاسی هم زیاد میبینیم.

نلسون ماندلا و گاندی

هر دو این شخصیت ها در دنیا بسیار معروف بودند و شهرت بسیاری داشتند و همچنین از محبوبیت بالایی برخوردار بودند. و مطمئنا میتوانید حدس بزنید برندهای به شدت قوی و با جایگاه ذهنی محکم بودند و همه مردم آنها را میشناسند و زندگینامه های این افراد را میخوانند و از آنها به نیکی یاد میکنند.

آیا میتوان برای همه کس هم معروف و محبوب بود؟

چند نام را مینویسم به احساس خود توجه کنید

• محمدرضا گلزار
• سام درخشانی
• علی کریمی
• فرهاد مجیدی
• زانیار خسروی
• پژمان جمشیدی
• وریا غفوری
• بهاره رهنما
• بهنوش بختیاری
• مریم میرزاخانی
• انوشه انصاری
• معصومه ابتکار
• محمدجواد ظریف
• حسن روحانی
• محمود احمدی نژاد

و این لیست را همچنان می‌توان ادامه داد …

احتمالا شما به هر کدام از اسم ها که رسیدید احساسات متفاوتی از شما بروز کرد.

یکی را دوست داشتید مثلا اگر پرسپولیسی هستید علی کریمی را دوست دارید و با فرهاد مجیدی را نمی پسندید. و اگر استقلالی باشید این قضیه برعکس میشود.

به همین سادگی است یعنی شما نمیتوانید برای همه انسان ها محبوب باشید هرچقدر که جامعه مخاطبان و محبوبیت شما بالا باشد باز هم کسانی هستند که از شما خوششان می آید.

پس در برندسازی شخصی به دنبال راضی کردن همه آدم ها و اطرافیان نباشید.

محبوبیت خوب است در جامعه مخاطب خودتان اما اینکه اگر بخواهید برای همه گان محبوب باشید هویتی از شما نمی ماند و این برخلاف ذات برندسازی شخصی است.

برندهای شخصی محبوبیت را بر معروفیت ترجیح میدهند و همچنین شما برای تبدیل شدن به یک برند شخصی در زمینه خودتان باید معروفیت هم داشته باشید و به اندازه ای که شما را بشناسند به سمت شما می آیند تا خدمات شما را بگیرند و از شما استفاده کنند.

کلا آگاهی از برند یکی از ویژگی هایی است که چه برندهای شخصی و چه برندهای محصولی باید داشته باشند و از آن استفاده کنند. چون کسی را که ما نشناسیم درواقع در دهن ما جایی ندارد و نمیتواند در بین انتخاب های ما باشد و از طرفی هم اگر بشناسیم و او را دوست نداشته باشیم نه خدماتی از او میگیریم و نه او را به دیگران معرفی  میکنیم.

در برندسازی شخصی باید هر دو این موارد را به پیش ببریم اما باید واقع بین باشیم و اگر در حوزه ای کار میکنیم که مخاطب ما مثل بازیگران سینما عموم مردم نیستند معروفیت زیادی به سمت ما نخواهد آمد.

و البته قضیه پول کاملا فرق میکند مثلا ممکن است کسی مدیرعامل یک شرکت سرمایه گذاری باشد و درآمد بسیار بالایی داشته باشد حتی از یک سلبریتی و خواننده هم بیشتر باشد اما معروفیت نداشته باشد و در جامعه سرمایه گذاران و افرادی که با او سر و کار دارند شناخته شده باشد.

پس نتیجه میگیریم که معروفیت خیلی هم مربوط به پول زیاد نیست ممکن است که پول زیادی را برای شما به ارمغان بیاورد اما هستند کسانی که معروف نیستند پول های بسیار بیشتری در می آورند و هستند کسانی که معروف هستند و نمیتوانند درآمد زیادی داشته باشند.

نتیجه گیری

معروفیت و محبوبیت هر دو خوب است اما وقتی شما میخواهید یک برند شوید باید اول سعی کنید خود را در بین مخاطبان هدف تان محبوب کنید و بعد از آن طی سال های متوالی با کار کردن زیاد روی برند شخصی تان معروفیت هم به سمت شما می آید.

قرار نیست اگر حوزه کاری شما خاص است مانند یک سلبریتی معروف باشید بلکه قرار است جامعه مخاطبان شما را بشناسند.

معروفیت همیشه باحال و قشنگ نیست بلکه محدودیت هایی هم دارد.

اگر معروفیت یک دفعه ای در شبکه های اجتماعی میخواهید بیشتر مواقع باید قید شخصیت را بزنید.

معروفیت همیشه پولساز نیست و بعضی وقت ها دردسر ساز است.

معروفیت بدون محبوبیت از شما یک آنتی برند یا یک برند منفی میسازد.

شما هرچقدر هم سلبریتی باشید و در جامعه مخاطب خودتا محبوب باشید باز هم هستند کسانی که از شما خوششان نمی آید پس تلاش نکنید که همه را راضی نگه دارید.

اگر به من بگویید کدام را انتخاب میکنی؟

به شخصه بین معروفیت یا محبوبیت، محبوبیت را انتخاب می‌کنم. زیرا با محبوبیت بالا در جامعه مخاطب خودم هرچقدر کم باشد ولی آنها طرفداران پر و پا قرص من میشوند و این به مرور زمان به معروفیت من هم می انجامد

مبنع: https://robins.ir/popularity-or-fame/

راه های شاخ شدن در اینستاگرام چیست؟

اینستاگرام نرم افزار بسیار جالب و باحالی است و همه میتوانیم از آن به نحو احسن برای معرفی خود و کسب و کارمان استفاده کنیم، اما راه های شاخ شدن در اینستاگرام چیست؟ اصولا چرا ما باید شاخ شویم؟ آیا شاخ شدن همان برندسازی شخصی است؟ تفاوت معروفیت و محبوبیت چیست؟ اصلا خود شاخ شدن چیست؟ و چرا باید شاخ شویم مگر نمیتوان به چیز دیگری تبدیل شد؟ در این مقاله همراه ما باشید.

آیا ما باید شاخ شویم؟

اصلا نیازی هست به شاخ بودن یا اصطلاحا همان مشهور بودن که همه ما را بشناسند؟ شاید برخی به این سوال جواب دهند بله و برخی بگویند نه…

هرکدام بر اساس ذهنیت خود با این موضوع برخورد می کنند مثلا یک فرد که  علاقه ای به شناخته شدن نداشته باشد و کنج دنج خلوت خود را بیشتر دوست دارد این موارد را غیر عقلانی میبیند و دلیلی برای شاخ بودن نمیبیند.

احتمالا بسیاری از ما افرادی را دیده ایم که پتانسیل جذب فالور بالایی دارند اما پیج خود را بسته اند و بقولی پرایویت هستند و نمی خواهند جز دوستانی که خودشان تمایل دارند، کسی دیگر آنها را بشناسد.

پس گرایش به شاخ بودن در همه یکسان نیست.

خب برخی هم میگویند شاخ بودن و شناخته شدن بین افراد زیاد باعث درآمدزایی میشود و این حرف شان کاملا درست است زیرا بعد از مدتی که پیج شما میزان فالور بیشتری را جذب کند شما میتوانید با تبلیغات درآمد بیشتری به دست بیاورید.

فقط این مورد را در نظر داشته باشید که معروف شدن با محبوب شدن کاملا متفاوت است و ممکن است شما معروف باشید و افرادی شما را پیگیری کنند اما دلیل بر این نیست که شما یک برند شخصی هستید و بین آن افراد محبوبیت دارید شاید دلیل پیگیری شما چیز دیگری باشد و همان افراد هم هر روزه در کامنت به شما ناسزا بگویند.

اینکه ما بخواهیم شاخ شویم یا نه کاملا به خودمان مربوط است و اینکه از چه راهی بخواهیم به این معروفیت برسیم به تخصص و کارهایی که بلدیم.

شاخ بودن در نوع خود بد نیست به شرطی که بصورت اصولی باشد و شما بتوانید از آن محبوبیتی هم کسب و کنید واز این طریق برندسازی شخصی خود را به پیش ببرید.

پس در جواب سوال بالا باید بگویم که اصولا ما باید شاخ شویم؟ نه

بایدی وجود ندارد شما بر اساس روحیات و خلقیات خودتان تصمیم میگیرید و قرار نیست فضای مجازی و زرق و برق های آن شما را تحت تاثیر قرار دهد، ولی اگر تصمیم بر شاخ بودن گرفته اید مطمئنا باید اصول آن را یاد بگیرید.

آیا شاخ شدن همان برندسازی شخصی است؟

نه…

شما میتوانید شاخ شوید ولی هیچ برندی نداشته باشید.

برندهای شخصی دارای هویت هستند و این در حالی است که بسیاری از شاخ های اینستاگرامی که ما میشناسیم هیچ هویتی مستقلی برای خود ندارند و از طریق برخی کارهای رکیک در این شکبه اجتماعی برای مخاطبان ایرانی جذاب به نظر آمده اند و نوعی سرگرمی به حساب می آیند.

و یکی از دلایل معروف شدن بسیاری از این شاخ های تو خالی فضای بسته جامعه ایران است و مسایل روانشناختی که برای مردم وجود دارد.

شاخ شدن با برندسازی شخصی تفاوت دارد گرچه یک برند شخصی هم میتواند شاخ باشد اما راه های شاخ شدن در برندسازی شخصی اصولی تر از شاخ بازی در اینستاگرام است.

تفاوت معروفیت و محبوبیت چیست؟

ندا یاسی، وحید خزایی، داوود هزینه و لیست بلند بالایی از این شاخ های اینستاگرامی وجود دارد که همه آنها را ما شنیده ایم و در اینستاگرام هم ملاقات کرده ایم اما آیا این افراد را دوست داریم و برای آنها احترام قائلیم؟…

مطمئنا جواب شما نه است.

معروفیت میتواند به دلیل خاصی باشد مثلا فردی در اینستاگرام کارهای شنیع رکیک انجام می دهد و مردم هم برای کنجکاوی او را فالو میکنند و این دلیلی بر معروفیت این فرد می شود اما هیچ دلیل  بر تایید محبوبیت این فرد توسط مردم نیست.

معروفیت ممکن است طی اتفاقی رخ دهد مثلا در زمان کرونا خبرنگار از معتادی میپرسد شما چرا در خانه نمی مانید؟

جواب میدهد معتادا نمیگیرن

و طی این واقعه خاص و عجیب و محیرالعقول مردم ایران این فرد را فالو میکنند تا کارهای مسخره او را ببینند و بخندند.

این شخص تبدیل به یک شاخ اینستاگرام شد اما برند شخصی نیست و همچنین محبوبیتی ندارد فقط معروف است.

یک مثال بهتر بزنیم:

کیم جونگ اون رهبر کره شمالی را همه دنیا میشناسند اما آیا این شخص در دنیا محبوب است؟

به این دلیل است که باید بدانیم بین معروفیت و محبوبیت تفاوت بسیاری است و اگر شما میخواهید یک شاخ خوب باشید و راه های شاخ شدن را یاد بگیرید باید کاری کنید که محبوب هم باشید که مثلا با فیلتر شدن اینستاگرام تمام درآمد و بیزنس شما روی هوا نرود.

با این حساب آیا همه باید شاخ شویم؟ یا میتوان به چیز دیگری تبدیل شد؟

گرایش به شاخ شدن یا همان معروفیت زیاد در همه افراد یکسان نیست و من خودم به شخصه علاقه ای به شاخ شدن ندارم.

شاخ اینستاگرام یا دم اینستاگرام برای من فرقی ندارد و از نظر من بهتر است که شما توانایی درآمدزایی از تخصص تان در شبکه های اجتماعی من جمله اینستاگرام را داشته باشید.

برای من فرقی ندارد شما چه عنوانی را برای خود انتخاب می کنید شاخ، سلبریتی، لاکچری و هر چیز دیگری فقط این را بدانید که در هر شبکه اجتماعی باید برنامه ای برای معرفی خود و تخصص تان داشته باشید تا از این طریق برندسازی شخصی خود را جلو ببرید.

کسی که نتواند از هزار نفر مخاطب اینستاگرامی خود با پلن کامل و درست درآمد به دست بیاورد اگر شاخ هم بشود کار زیادی از پیش نمیبرد و این مدل معروفیت ها معمولا به هرز میروند.

پس به جای شاخ شدن و شاخ بودن بیایید کمی در مورد پلن هایی که قرار است در شبکه های اجتماعی خود پیاده کنیم برای بهتر شدن برندسازی خودمان و هم برای بهتر شدن وضعیت درآمدی مان برنامه ریزی کنیم.

منبع:https://robins.ir/instagram-ho-branding/

اکثر افرادی که به حوزه موفقیت علاقه دارند حتماً یک بار هدف گذاری را انجام داده‌اند، به آن هدف یا رسیده اند یا خیر . راه رسیدن به هدف طولانی و بسیار پیچیده است. مهارت هدف گذاری راهی مستقیم نیست که بدون هیچ زحمتی حرکت کنیم و به هدف خودمان برسیم قطعاً راه هدف پر از چاله و مانع است که برای رد شدن هر کدام از این موانع به مهارت هدف گذاری نیاز داریم.  ما در این مقاله برای شما ۱۰ مهارت الزامی برای هدف گذاری آورده ایم تا بتوانید موانع را برای رسیدن به هدف پشت سر بگذارید. این مهارتها سوخت  شما تا رسیدن به هدف هستند.

مهارت اول: ایجاد عادت های مثبت

اولین کار برای افزایش مهارت هدف گذاری ایجاد عادت های مثبت هستش. هیچ رازی در افراد موفق که عادتهای روزانه خوب را در خودشان ایجاد کرده و توسعه دادند نهفته نیست. آنها می‌دانند که موفقیت در تمام عرصه‌های زندگی وابسته به اعمالی‌ست که روزانه انجام می‌دهند. یکی از قویترین ابزار برای رشد و تقویت این عادات خوب، آزمایش ۶۶ روزه است، یعنی بمدت ۶۶ روز آن عادت را هر روز انجام ‌دهید

تصور کنید که می‌خواهید عادت جدیدی مثل یک روال کاری، تغذیه بهداشتی، ورزش روزانه و … را در خود ایجاد کنید. شما و من می‌دانیم که چند روز ابتدایی آسان است و حتی سرگرم‌کننده، اما چسبیدن به این عادت جدید برای بیش از دو هفته خیلی مشکل‌تر می‌شود. دلیل این امر آن است که ما خودمان را درگیر این فکر می‌کنیم که باید وقت، انرژی و تلاش بی‌وقفه‌ای را بروی این عادت جدید بگذاریم تا بصورت دائمی درآید – حتی قبل از آنکه شروع کنیم. نتیجتاً در همان ابتدای امر منکوب می‌شویم و زحمت انجام دادن این عادت جدید شروع به محو کردن نتایج لذت‌بخش تجربه آن می‌کند.

مهارت دوم :تعامل با دیگران

همه ما بخش عمده ای از زندگی خود را در ارتباط با دیگران سپری می کنیم یا در فکر آن به سر می بریم. تحقیقات نشان داده است که ۷۵ درصد اوقات روزانه ما صرف ارتباط با دیگران می شود. شاید بتوان گفت ۷۵ درصد موفقیت های ما نیز به روابط با دیگران می شودو بر همین اساس  ۷۵ درصد موفقیت های ما نیز به روابط با دیگران وابسته است. روشی که برای ایجاد ارتباط استفاده می‌کنید بر زندگی شما و اینکه چه کسانی در زندگی شما حضور داشته باشند، تأثیر می‌گذارد. شغل، دوستان، میزان درآمد و ازدواج شما  تحت تأثیر شیوه برقراری ارتباط شما است.

مهارت سوم : برنامه ریزی

وقت، باارزش‌ترین سرمایه‌ی انسان است. وقت‌گذرانی بدون هیچ برنامه و هدفی، خسته‌کننده و بسیار زیان‌بار است. اگر برای اهداف و امور مهم زندگی‌تان برنامه‌ای نداشته‌ باشید، آنها به‌مرور در ذهن‌تان کم‌رنگ‌ می‌شوند و درنهایت کاملا هدف‌ تان را گم می‌کنید. اگر می‌خواهید بر زندگی‌تان مسلط شوید و مهارت هدف گذاری خود را افزایش دهید، اولین کار آن است که برنامه ریزی اصولی داشته باشید. تمام افراد موفقی که می‌شناسید، با برنامه ‌ریزی به اینجا رسیده‌اند. به‌دست‌گرفتن کنترل زندگی‌تان، قدم بزرگی است. شما می‌توانید تصمیم بگیرید چه چیزی می‌خواهید. همچنین می‌توانید کشف کنید چه چیزی برای‌تان مهم است و برنامه‌ای ایجاد کنید که با دنبال‌کردن آن، حداکثر بهره را از زندگی‌تان ببرید. یاد بگیرید چگونه زندگی‌تان را طوری برنامه‌ ریزی کنید که بتوانید اهداف و نیازهایتان را برآورده سازید.

مهارت چهارم : حفظ انگیزه

تا حالا به این موضوع برخورد کرده اید که یک مسیر رو شروع کنید اما بعد یه مدت سرد بشید؟ میدونید دلیل اینکه ما در طول مسیر سرد میشیم چه چیزی هست؟ وقتی ما در یک روند قرار می‌گیریم برای اینکه مسیری رو به مقصد برسونیم در اول مسیر انگیزه و اشتیاق زیادی رو داریم و این انگیزه و اشتیاق به دلیل موقعیت‌ها یا صحبت‌های هستش که در اون لحظه شنیدیم .

انگیزه‌ای که در درون ما بیدار بشه ما یک نیرویی را  برای حرکت به جلو در درون خودمون احساس می‌کنیم این صحبت شاید یک تجربه‌ای باشه که هر کدوم از ما در زندگی داریم، انگیزه در ما باعث میشه که به انرژی مثبت دست پیدا کنیم که رو به جلو حرکت کنیم اما ما یادمون میره که این انگیزه رو تقویت کنیم تا انرژیمان همیشه در یک سطح بالا بماند.

یک سؤال؟ می دونید چطور انگیزه رو بالا نگه دارید؟ شاید بزرگ‌ترین ایرادی که شما دارید در لحظه‌های که انگیزتون رو از دست میدید اینه که شما انگیزه رو نمی‌شناسید و نمیدونید که باید برای افزایش انگیزه چه کاری انجام بدید، انگیزه در درون یک نفر شاید کاملاً اتفاقی روشن بشه،

اما روشن نگه داشتن اون نیاز به آگاهی و شناخت داره و شاید یکی از مواردی که خیلی وقت‌ها ما درگیر اون میشیم و نداشتن اون باعث میشه که مسیرمون رو قطع کنیم یا بی‌خیال مسیر بشیم همین نداشتن انگیزه باشه،

وقتی‌که ما در زندگی انگیزه نداشته باشیم و نتونیم یک انگیزه درونی رو در خودمون پیدا کنیم اونوقت خیلی وقت مسیرمون رو قطع می‌کنیم و قطع کردن اون مسیر باعث میشه که به نتیجه و دست آورد نرسیم.

و صرف نرسیدن به نتیجه تبعات زیاد مالی و روحی و ذهنی رو برای شما به وجود میاره نداشتن انگیزه و حفظ انگیزه رو بخوام خیلی راحت برای شما دوست عزیز در زندگیتون بگم اینکه شما انگیزه دارین مثه یک چوب کبریت روشن هستش که بعد از مدت زمان کمی خاموش میشه.

مهارت پنجم: باز دهی بالا

پنجمین روش برای افزایش مهارت هدف گذاری باز دهی بالا است. بازدهی فردی یک عامل بسیار مهم، کلیدی و متمایزکننده در دستیابی به اهداف می باشد، یکی از مهمترین نگرش های افراد موفق همین است که چگونه می‌ توانند نتایج بیشتر و بهتری را در زمان کمتری بگیرند. چه خوب میشود که ما هم این نگرش را در خود ایجاد کرده و آگاهانه به دنبال راههایی باشیم تا نتایج بیشتر و بهتری را در زمان کمتری بگیریم یعنی بازدهی فردی مان را بالاتر ببریم

منبع: مهارت هدف گذاری 

به نظرتون تا سوالی نباشه جوابی هست؟؟!!  بعضی از ما آخرین سوال هایی که ازشون پرسیده شده برمیگرده به دوران مدرسه و دانشگاه و دیگه سوال جواب دادن رو گذاشتن کنار، ولی خوب باید بدونیم که برای هدف و موفقیت تا آخر عمرمون باید به سوال پاسخ بدیم،  اما  فرقش اینه که به خودمون باید جواب بدیم و خودمان سوال ها را طراحی کنیم، در ادامه برای شما سوال های موفقیت را بیان می کنیم تا به شما در مسیر موفقیت کمک کنیم.

یعنی سوال کردن در موفقیت تاثیر داره؟؟
پاسخ به این سوال بله هست. چون ما باید بدانیم اصلا موفقیت چیست که به دنبال آن باشیم؟ باید بدانیم که به دنبال چه نوع موفقیتی هستیم و خوب اگر این سوال ها نباشد ما به دنبال پاسخ آنها هم نمی رویم. حتماً می‌گوید همه مردم دنبال موفقیت هستند ولی خوب  ۹۷ درصد مردم این سوال را از خودشان نمی کنند که موفقیت اصلاً چی هست و به جوابی هم نمی رسند و موفقیتی هم در کار نخواهد بود.

اگر علاقه دارید به سوال های موفقیت که مهم ترین سوال های زندگی است برسید

 دوره رازهای موفقیت آنتونی رابینز را دانلود کنید

چرا باید از خودمان سوال کنیم؟

تا حالا شده از کس دیگری بپرسید من چه غذایی دوست دارم؟ به همین دلیل سوال های مهم زندگی تان مثل در چه زمینه می خواهم موفق شوم یا هدف و رسالت من چیست جز خودتان کسی دیگری نمی تواند پاسخگو باشد.

خودم به  خودم جواب می دهم یعنی چی؟

انسان یک ضمیر ناخودآگاه دارد که کلی پاسخ دارد و اگرما سوال های درست از ضمیر ناخودآگاه خودمان بپرسیم پاسخ‌های درستی دریافت می‌کنیم. با یک مثال براتون توضیح بدم. تا حالا شده فیلمی ببینید و اسم بازیگری یادتون نیاد و از خودتان سوال کنید این کی بود؟؟ درست اینجا همون لحظه ای هست که ضمیر ناخوداگاه میره دنبال جواب میگرده و برای شما پیداش می کنه!!

چه نوع سوال هایی از خودمون بپرسیم؟

شما در طول زندگی برای رسیدن به موفقیت باید دو نمونه سوال از خودتون بکنید سوال های کلی یا بنیادی  و سوال های روزانه یا هفتگی.  سوال های کلی یا بنیادی به شما کمک می کند که نقشه راه را پیدا کنید و سوال‌های روزانه یا هفتگی به شما برای حرکت در جهت مسیر مورد نظرتون و ایجاد نشاط و انگیزه کمک می کند.

سوال های بنیادی برای موفقیت چیست؟

منظور از سوال‌های بنیادی سوال ها راجع به چیستی وجود و سوال های فلسفی نیست این سوال ها باید راه شما را در جهت رسیدن به هدف هموار کند .سوال هایی مثل اینکه استعداد من در چیست؟ هدف من چیست؟

البته این نوع سوال ها بسیار کلی است و رسیدن به جواب آنها بسیار سخت و باید برای رسیدن به جواب، آنها را به سوال های کوچکتر تقسیم کنید.

برای رسیدن به جواب سوال های بنیادی چه کار کنم؟

تو این مقاله به شما می گوییم به چه شکل سوال های بالا را ریز کنید تا بتوانید به جواب درست برسید. ما دو گروه از افراد داریم گروهی که که در حال حاضر کسب و کار  دارند و گروهی که هنوز راهی انتخاب نکرده اند.

اول بپردازیم به گروهی که هنوز شغل و راهی انتخاب نکرده اند. البته توصیه ما این است که برای یافتن استعداد ذاتی به دوره های مربوطه برید ولی خوب سوال هایی که برای نقشه راه از خودتون بپرسید سوالات زیر است.

_ من به چه مشاغلی علاقه دارم؟

لیست شغل هایی که به آن علاقه دارید بنویسید مثلا ۱۰ شغل. این شغل ها را برای خودتان تحلیل کنید ببینید برای رسیدن به آن‌ها به چه مهارت هایی نیاز دارید.

_ احتمال موفقیت شما در کدام شغل بیشتر است؟

بر اساس تحلیل هایی که کرده اید فکر کنید کدام شغل ها می تواند شما را به موفقیت نزدیکتر کند. از ۱۰ شغلی که انتخاب کرده اید سه شغل را حذف کنید.

_ در کدام شغل ها خوشحال تر هستید؟

یکی از دلایل موفقیت، شاد و خوشحال بودن در شغل است یعنی شغل شما جزئی از زندگی تان باشد و عاشق شغل تان باشید. دو گزینه دیگر را حذف کنید.

_ در کدام شغل شکست بخورید باز هم ادامه می دهید؟

شکست همیشه تلخ ترین قسمت از یک کسب و کار است و حالا مهم است شما از این شکست درس بگیرید و ادامه دهید یا دیگر آن شغل را انتخاب نکنید و به شغل دیگری بروید. دو شغل دیگر را از لیست تان حذف کنید.

حالا شما سه شغل دارید که باید از بینشان انتخاب کنید.

_ در کدام شغل ها درآمد بهتری دارید؟

درآمد را سوال آخر گذاشتیم که به خاطر آن دور  علایق خود خط نکشید.

جواب دادن به این ۵ سوال یک نقشه راه برای شما پیدا خواهد کرد و در مرحله بعد باید به تحلیل تان برگردید و نیازهای این شغل و راهی را که انتخاب کرده اید برآورده کنید برای خودتان زمان بندی کنید و وارد حرفه و کسب و کار مورد علاقه خود شوید.

سوال هایی که در کسب و کارتان باید از خود بپرسید

شما باید هر از چند گاهی با خودتان خلوت کنید و سوال هایی در مورد کار از خودتان بپرسید و این باعث می شود راهی مستقیم به سوی هدف بردارید و به بیراهه هایی که در مسیر کسب و کارتان زیاد هم هستند وارد نشوی.

کاری که انجام می‌دهم هنوز باعث خوشحالی من می شود؟

آیا می خواهم با این شغل که در آن قرار دارند کنار بیایم؟ چرا؟

آیا برای این شغل و درآمدش سپاسگزارم؟

آیا برای شغلم در حال یادگیری و به دست آوردن توانایی های جدید هستم ؟

آیا کسب و کارم در مسیر پیشرفت قرار دارد؟

توصیه ما این است هر ۶ ماه یکبار به این سوال ها پاسخ دهید و آسیب‌های مسیر کسب و کار را از خودتان دور کنید.

شما می توانید محصول رازهای موفقیت آنتونی رابینز را تهیه کنید

در این مقاله سوال های اساسی را برای شما طراحی کردیم که خیلی راحت بتوانید در مسیر هدف و علاقه خود قرار بگیرید شما قطعاً برای رسیدن به این هدف باید روزانه یا هفتگی خودتان را کنترل و چک کنید و قدرت انگیزه و انرژی را به خودتان وارد کنید شما باید روزانه با خودتان صحبت کنید و تغییرات خودتان را چک کنید و روزانه و هفتگی چند سوال از خودتان بپرسید.

مبنع: https://robins.ir/the-question-of-success/

آموزش برندسازی شخصی را میتوان جز یکی از مهمترین مواردی دانست که امروزه برای موفقیت نیاز است و همچنین برای اینکه ما بتوانیم در این بازار پر رقابت فعالیت کنیم باید بعنوان یک برند شناخته شویم.

ما انسان ها با مثال بهتر موارد را درک میکنیم و بهتر است اینجا از مثال آشپزی استفاده کنیم.

برای ساخت برند شخصی ما به موارد زیادی نیاز داریم، شبیه یک آشپزی زمانی که ما میخواهیم یک غذای خوشمزه بپزیم تمام مواد را جمع آوری می کنیم و قرار است با مخلوط این مواد به چیز جدیدی برسیم. اگر شما خوب دقت کنید بعد از اینکه آشپزی تمام شد هیچکدام از مواد شبیه اول خود نیستند و همه به یک شکل جدید در آمده که بسیار لذیذ و خوشمزه است و همچنین آماده استفاده، برندسازی شخصی هم به همین صورت که شما موادی دارید که قرار است با استفاده از آنها به چیز جدیدی برسید.

بیایید با همدیگر آن را بررسی کنیم:

مواد مورد نیاز

1. خود شما
2. هدف در برندسازی شخصی
3. بازار کار
4. آموختن مهارت
5. تخصصی شدن و کسب تجربه
6. برنامه ریزی و زمان

خب ما مواد مورد نیاز خود را مشخص کردیم و الان کافی است که آنها را بررسی کنیم که چگونه ممکن است با این مواد یک برند شخصی ساخت. بریم برای آموزش برندسازی شخصی…

آموزش برندسازی شخصی

خود شما

برند شخصی در واقع همانطور که از نامش مشخص است قرار است وصله ای باشد که به خود شما می چسبد و شما آن را تهیه می کنید پس اول شما باید خودتان را خوب بشناسید.

شناختن خود یعنی چه؟ شناخت خود یعنی اینکه شما بدانید از نظر شخصیتی چه خلق و خویی دارید و همچنین میتوانید از تست های شخصیت شناسی متفاوت مانند ام بی تی آی استفاده کنید و یا هر تست دیگری که به شما آموزش می دهد خود را بهتر درک کنید تا از این طریق بدانید شما چه کسی هستید و چه می خواهید و اصطلاحا برای چه چیزی ساخته شده اید؟

با شناخت بیشتر خودتان هدف تان هم به مرور مشخص میشود، علاقه مندی های شما بیشتر به جنبه شخصیتی شما بستگی دارد یعنی ممکن است من به کاری علاقه داشته باشم که شما آن کار را واقعا کسل کننده بدانید و بگویید اصلا نمیفهمم  نائف رسپنا چطور این کار را انجام میدهد و هروقت به آن فکر میکنم دیوانه میشوم. خب کاملا به علایق و ویژگی های شخصیتی ما وابسته است.

از این رو است که برندسازی شخصی آموزش می خواهد در غیر اینصورت که نیازی به آموزش نداشت.

هنگامی که هر کدام از ما خودمان را میشناسیم بهتر می توانیم از ظرفیت ها و پتانسیل های خود استفاده کنیم.

هدف در برند سازی شخصی

در بحث خودشناسی اشاره ای به این موضوع داشتیم که هدف را به مرور زمان که خودشناسی کنیم به دست می آوریم.

ولی در این قسمت می خواهم به یک سوال پر تکرار جواب دهم! ابتدا باید در برندسازی شخصی هدف  را انتخاب کنیم و یا اول خودشناسی کنیم کدام مقدم تر است؟

خیالتان را راحت کنم، هیچ جواب قطعی برای این مورد وجود ندارد زیرا هدف و خودشناسی در برندسازی شخصی به موازات همدیگر پیش میروند و ممکن است چه بسا شما با خودشناسی بیشتر هدف تان را تغییر هید و یا حتی هدف مورد نظر شما را به خودشناسی برساند.

انتخاب هدف به همان اندازه خودشناسی مهم است و به همین دلیل این دو مورد را باید در راستای همدیگر به پیش ببریم، ممکن است شما بگویید که من میخواهم ابتدا خودشناسی کنم و بعد هدف خود را پیدا کنم، خب کار شایسته ای است اما خودشناسی دنیایی بزرگ دارد و همیشه ادامه دارد و اگر ما بخواهیم منتظر بمانیم مطمئنا رقبا از ما جلو میزنند و این به نفع ما نیست.

هدف هم یکی از مواد مهم در برندسازی شخصی است.

منبع: آموزش برند سازی شخصی

برای رسیدن به بهترین خود در هر کاری باید اساتید موفق در آن حوزه را شناخت. شاید برای شما هم سوال شده باشه که بهترین‌ و معروف‌ ترین اساتید موفقیت در ایران چه کسانی هستند؟ در این مقاله نگاهی به بهترین اساتید موفقیت ایران انداخته و خلاصه ای از زندگی هر کدام از این اساتید را بیان می‌کنیم و اگر برایتان این سوال بوجود آمده پس ادامه مطلب رو از دست ندید.

موفقیت واژه‌ایست که هر انسانی در زندگی به دنبال رسیدن آن است. برای هرکس موفقیت در زمینه ای خاص اهمیت دارد. موفقیت مالی، موفقیت عاطفی، موفقیت در سلامتی و … اما آنچه که این روزها تب و تاب بسیار زیادی دارد موفقیت در حوزه مالی و ثروت است.  حوزه مالی و ثروت از همان روز اول برای انسان‌ها یک خوزه بسیار جذاب و درخورد توجه بوده و میدانیم که همیشه افرادی هستند که به این موفقیت می رسند ولی افرادی دیگر خیر!!!

ثروتمند شدن قانون دارد و این قانون در طول سال‌ها تلاش و فکر افراد موفق بدست آمده است.

افرادی که به این ثروت رسیده اند این قانون را هم متوجه شدند که ثروت در دنیا انتها ندارد و هر چه تعداد ثروتمندان و افراد با حال خوب بیشتر شود ثروت آنها هم افزایش پیدا خواهد کرد. پس شروع به آموزش این قوانین به باقی افراد جامعه کردند.

شکوفایی آموزش های موفقیت

قرن بیست قرن شکوفایی اساتید حوزه موفقیت بوده است. سخنرانان موفقیت و انگیزشی بسیاری شروع به آموزش افراد جامعه کردند. تاثیرگذارترین آنها را می توان جیم ران دانست که با زبانی ساده قوانین را به زبان می آورد. شاگردان او آنتونی رابینز، تریسی، جک کنفیلد، وین دایر و  رابرت کیوساکی بودن که امروزه از معروف ترین سخنرانان در حوزه موفقیت هستند و میلیون‌ها نفر در این حوزه آموزش داده اند.

شروع دوره های موفقیت در ایران

سن دوره های موفقیت در ایران به بیش از ۴۰ سال نمی رسد و توسط اساتیدی که در آمریکا درس خوانده بودند به ایران وارد شد. در دهه ۸۰ هجری شمسی اساتید جوانتر وارد این حوزه شدند ولی اوج شکوفایی دوره های موفقیت در ایران در دهه ۹۰ و به خصوص از سال ۹۵ به بعد بود که اساتید بسیاری وارد این حوزه شدند البته هنوز هم بسیاری از مردم به این حوزه خوشبین نیستند، مانند احساسی که مردم آمریکا حدود ۸۰ سال قبل به این حوزه داشتند ولی ما امیدواریم این دوره‌ها البته از نوع اثر گذارش بیشتر در ایران برگزار شود.

آیا میتوانیم به همه اساتید اعتماد کنیم؟

مانند تمامی شغل‌ ها در این حوزه نیز افراد سودجو وجود دارند. برای اینکه بتوانید به دوره و اساتید آن اعتماد کنید و دوره بی ارزشی را ثبت نام نکنید، به این موارد دقت کنید.

1. پیوستگی و ماندگاری استاد در تدریس حوزه موفقیت
2. نتیجه سایر شرکت کنندگان دوره
3. باور پذیر بودن سخنان او

البته این روزها با شروع سمینارهای رایگان شما می توانید خودتان تشخیص دهید که مطالب استاد مربوط چقدر ارزش ثبت نام دارد.

بهترین و معروف ترین اساتید موفقیت ایران چه کسانی هستند؟

خوب حالا ببینیم کدام یک از اساتید موفقیت ایران می‌تواند بیشترین کمک را در حوزه موفقیت به ما کمک کند در این مقاله این اساتید را برای شما معرفی می کنیم و این اساتید را از لحاظ شیوه برگزاری و قیمت دوره ها برای شما مقایسه میکنیم.

دکتر علیرضا آزمندیان

دکتری که با یک گل در دستش سخنان جذابی را برای حضار می گوید آزمندیان را می‌توان از اولین اساتید موفقیت ایران دانست. آزمندیان در سال ۱۳۳۲ در تهران متولد شد و فارغ التحصیل مکانیک از دانشگاه شریف است و بعد از انقلاب هم خبرنگار صدا و سیما بوده است. بعد از آن رشته مهندسی صنایع را تا مقطع دکترا در آمریکا گذرانده است و در آنجا با مباحث موفقیت آشنا شد. پس از بازگشت به ایران سمینارهای خود را به نام تکنولوژی فکر آغاز کرد . البته این روزها به دلیل حضور اساتید جوانان دکتر آزمندیان فروغ گذشته را ندارد. دوره های کنونی دکتر آزمندیان را اکثراً به صورت غیر حضوری و در سایت است که مبلغی حدود ۳۰۰ هزار تومان دارد ولی معروف ترین دوره در حال حاضر او ” نخبگان نوبل” است که قیمت ۹ میلیونی دارد این یک دوره یک ساله است.

دکتر احمد حلت

استاد حلت خود را بنیانگذار دوره های موفقیت در ایران و خاورمیانه می داند. حلت متولد ۱۳۴۱ در تهران است و دکترای روان‌شناسی (برخی می‌گویند دانشجوی دکترا)  از دانشگاهی در تاجیکستان است. حلت در راستای حوزه سخنرانی خود پرطرفدارترین نشریه تا به امروز را در این حوزه به نام” مجله موفقیت ” تاسیس کرده است. احمد حلت  با صدای رسا و جذاب و چهره همیشه خندان و سخنان فوق انگیزشی بسیار پرطرفدار است .دکتر حلت معمولاً در سمینارهای چند ساعته حضور پیدا می‌کند و انرژی و انگیزش لحظه‌ای را به انسان ها وارد می کند و معمولاً دوره های بلندمدت ندارد.

محمود معظمی

استاد معظمی را می‌توان یکی از خاص ترین اساتید موفقیت ایران دانست . شباهت چهره و تیپ زیادی هم با رابرت دنیرو دارد. بسیاری از برگزارکنندگان و اساتید خود را مدیون او می داند چون زمانی که علیرضا آزمندیان سمینار های ۵ هزار تومانی برگزار می‌کرد او شروع به تدریس دوره های میلیونی کرد و قیمت آموزش را در ایران متعادل کرد. معظمی در کانادا زندگی می کرده و می کند و می گوید چند مدرک معتبر دانشگاهی دارد ولی هیچگاه نگفته این مدارک چیست و هرگاه از او سوال می شود مدرک شما چیست می‌گوید “خواندن و نوشتن” او معتقد است خوشبختی را باید یاد گرفت حتی از انسان بی‌سواد .معظمی شهرت عام ندارد و بیشتر برای افرادی که حوزه آموزش را جدی دنبال می کنند فردی خاص و معروف است. دوره ها و سمینارهای معمولی او قیمتی حدود ۱۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان دارد، دوره های کوچینگ فردی اش حداقل ۵ میلیون تومان و دوره بیزینس کوچینگ شش ماهه او قیمت بالای ۲۰ میلیون تومان دارد.

https://robins.ir/best-of-success/منبع: بهترین اساتید موفقیت

برای رسیدن به بهترین خود در هر کاری باید اساتید موفق در آن حوزه را شناخت. شاید برای شما هم سوال شده باشه که بهترین‌ و معروف‌ ترین اساتید موفقیت در ایران چه کسانی هستند؟ در این مقاله نگاهی به بهترین اساتید موفقیت ایران انداخته و خلاصه ای از زندگی هر کدام از این اساتید را بیان می‌کنیم و اگر برایتان این سوال بوجود آمده پس ادامه مطلب رو از دست ندید.

موفقیت واژه‌ایست که هر انسانی در زندگی به دنبال رسیدن آن است. برای هرکس موفقیت در زمینه ای خاص اهمیت دارد. موفقیت مالی، موفقیت عاطفی، موفقیت در سلامتی و … اما آنچه که این روزها تب و تاب بسیار زیادی دارد موفقیت در حوزه مالی و ثروت است.  حوزه مالی و ثروت از همان روز اول برای انسان‌ها یک خوزه بسیار جذاب و درخورد توجه بوده و میدانیم که همیشه افرادی هستند که به این موفقیت می رسند ولی افرادی دیگر خیر!!!

ثروتمند شدن قانون دارد و این قانون در طول سال‌ها تلاش و فکر افراد موفق بدست آمده است.

افرادی که به این ثروت رسیده اند این قانون را هم متوجه شدند که ثروت در دنیا انتها ندارد و هر چه تعداد ثروتمندان و افراد با حال خوب بیشتر شود ثروت آنها هم افزایش پیدا خواهد کرد. پس شروع به آموزش این قوانین به باقی افراد جامعه کردند.

شکوفایی آموزش های موفقیت

قرن بیست قرن شکوفایی اساتید حوزه موفقیت بوده است. سخنرانان موفقیت و انگیزشی بسیاری شروع به آموزش افراد جامعه کردند. تاثیرگذارترین آنها را می توان جیم ران دانست که با زبانی ساده قوانین را به زبان می آورد. شاگردان او آنتونی رابینز، تریسی، جک کنفیلد، وین دایر و  رابرت کیوساکی بودن که امروزه از معروف ترین سخنرانان در حوزه موفقیت هستند و میلیون‌ها نفر در این حوزه آموزش داده اند.

شروع دوره های موفقیت در ایران

سن دوره های موفقیت در ایران به بیش از ۴۰ سال نمی رسد و توسط اساتیدی که در آمریکا درس خوانده بودند به ایران وارد شد. در دهه ۸۰ هجری شمسی اساتید جوانتر وارد این حوزه شدند ولی اوج شکوفایی دوره های موفقیت در ایران در دهه ۹۰ و به خصوص از سال ۹۵ به بعد بود که اساتید بسیاری وارد این حوزه شدند البته هنوز هم بسیاری از مردم به این حوزه خوشبین نیستند، مانند احساسی که مردم آمریکا حدود ۸۰ سال قبل به این حوزه داشتند ولی ما امیدواریم این دوره‌ها البته از نوع اثر گذارش بیشتر در ایران برگزار شود.

آیا میتوانیم به همه اساتید اعتماد کنیم؟

مانند تمامی شغل‌ ها در این حوزه نیز افراد سودجو وجود دارند. برای اینکه بتوانید به دوره و اساتید آن اعتماد کنید و دوره بی ارزشی را ثبت نام نکنید، به این موارد دقت کنید.

1. پیوستگی و ماندگاری استاد در تدریس حوزه موفقیت
2. نتیجه سایر شرکت کنندگان دوره
3. باور پذیر بودن سخنان او

البته این روزها با شروع سمینارهای رایگان شما می توانید خودتان تشخیص دهید که مطالب استاد مربوط چقدر ارزش ثبت نام دارد.

بهترین و معروف ترین اساتید موفقیت ایران چه کسانی هستند؟

خوب حالا ببینیم کدام یک از اساتید موفقیت ایران می‌تواند بیشترین کمک را در حوزه موفقیت به ما کمک کند در این مقاله این اساتید را برای شما معرفی می کنیم و این اساتید را از لحاظ شیوه برگزاری و قیمت دوره ها برای شما مقایسه میکنیم.

دکتر علیرضا آزمندیان

دکتری که با یک گل در دستش سخنان جذابی را برای حضار می گوید آزمندیان را می‌توان از اولین اساتید موفقیت ایران دانست. آزمندیان در سال ۱۳۳۲ در تهران متولد شد و فارغ التحصیل مکانیک از دانشگاه شریف است و بعد از انقلاب هم خبرنگار صدا و سیما بوده است. بعد از آن رشته مهندسی صنایع را تا مقطع دکترا در آمریکا گذرانده است و در آنجا با مباحث موفقیت آشنا شد. پس از بازگشت به ایران سمینارهای خود را به نام تکنولوژی فکر آغاز کرد . البته این روزها به دلیل حضور اساتید جوانان دکتر آزمندیان فروغ گذشته را ندارد. دوره های کنونی دکتر آزمندیان را اکثراً به صورت غیر حضوری و در سایت است که مبلغی حدود ۳۰۰ هزار تومان دارد ولی معروف ترین دوره در حال حاضر او ” نخبگان نوبل” است که قیمت ۹ میلیونی دارد این یک دوره یک ساله است.

دکتر احمد حلت

استاد حلت خود را بنیانگذار دوره های موفقیت در ایران و خاورمیانه می داند. حلت متولد ۱۳۴۱ در تهران است و دکترای روان‌شناسی (برخی می‌گویند دانشجوی دکترا)  از دانشگاهی در تاجیکستان است. حلت در راستای حوزه سخنرانی خود پرطرفدارترین نشریه تا به امروز را در این حوزه به نام” مجله موفقیت ” تاسیس کرده است. احمد حلت  با صدای رسا و جذاب و چهره همیشه خندان و سخنان فوق انگیزشی بسیار پرطرفدار است .دکتر حلت معمولاً در سمینارهای چند ساعته حضور پیدا می‌کند و انرژی و انگیزش لحظه‌ای را به انسان ها وارد می کند و معمولاً دوره های بلندمدت ندارد.

محمود معظمی

استاد معظمی را می‌توان یکی از خاص ترین اساتید موفقیت ایران دانست . شباهت چهره و تیپ زیادی هم با رابرت دنیرو دارد. بسیاری از برگزارکنندگان و اساتید خود را مدیون او می داند چون زمانی که علیرضا آزمندیان سمینار های ۵ هزار تومانی برگزار می‌کرد او شروع به تدریس دوره های میلیونی کرد و قیمت آموزش را در ایران متعادل کرد. معظمی در کانادا زندگی می کرده و می کند و می گوید چند مدرک معتبر دانشگاهی دارد ولی هیچگاه نگفته این مدارک چیست و هرگاه از او سوال می شود مدرک شما چیست می‌گوید “خواندن و نوشتن” او معتقد است خوشبختی را باید یاد گرفت حتی از انسان بی‌سواد .معظمی شهرت عام ندارد و بیشتر برای افرادی که حوزه آموزش را جدی دنبال می کنند فردی خاص و معروف است. دوره ها و سمینارهای معمولی او قیمتی حدود ۱۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان دارد، دوره های کوچینگ فردی اش حداقل ۵ میلیون تومان و دوره بیزینس کوچینگ شش ماهه او قیمت بالای ۲۰ میلیون تومان دارد.

https://robins.ir/best-of-success/منبع: بهترین اساتید موفقیت

شما یکبار زندگی می کنید اما وقتی که درست زندگی کنید همان یک بار کافی است. همه انسانها در زندگی اتفاقاتی برایشان رخ داده که از آن ابراز تاسف می‌کنند. تاسف خوردن از برخی کارها حتی تا پایان عمر همراه ما خواهد بود  اما شما هم مثل من حتماً به این فکر کرده اید که چیکار کنم که کم تر تاسف بخوریم ؟ یا کارها را به چه نحوی  انجام بدیم که کم تر تاسف بخوریم.  طبق تحقیقی که انجام شده تاسف های انسان ها اکثراً مشترک است اگرچه هر کس تاسف های خاص خود را هم دارد و به همین خاطر تصمیم گرفتم مقاله ای بنویسم و راهکارهایی  در زندگی به شما بگویم که تاسف کمتری در زندگی بخورید.

کارهای بی فایده و متوقف کنید

ما در طول زندگی به کارهایی مشغول هستیم که درآمدی کسب کنیم اما هرچه بیشتر آن کار را انجام می‌دهیم درآمدمان افزایش پیدا نمی کند کارهای کوچک دیگری اضافه می کنیم بدون آن که دوستشان داشته باشیم اما یک بار برای همیشه کارهای اضافه زندگیتان را متوقف کنید و دنبال اهداف و برنامه ریزی جدیدی باشید. دنبال کاری باشید که در آن خوشحال هستید و این تاسف را از خود دور کنید که چرا من از کارم لذت نمیبرم. اگرهمیشه همان کاری را که می کردید انجام  می دهید انتظار نداشته باشید که زندگیتان خیلی متفاوت باشد شما ممکن است در یک رابطه نامناسب، شغل بد، یا جایگاهی در زندگیتان قرار داشته باشید که به همین خاطر احساس درماندگی می کنید ولی جرات داشته باشید و مسائل را عوض کنید با کمبودهای خود مواجه شوید. خود را از تاسف موقعیت جدید برهانید و جهت تازه‌ای را به زندگیتان دهید.

و در آخر این سوال را از خودتان بپرسید که در زندگی یه حال حاضر من چه کارهای بی فایده را باید متوقف کنم؟

سختی ها را به فرصت تبدیل کنید.

گاهی اوقات زندگی به ما چالش‌هایی می دهد که صبوری ما را امتحان و ما را دچار احساس تاسف کند. این را در خاطر داشته باشید مهم نیست که شما چیزی را ندارید مهم آن است که شما باید اهداف خود را پیگیری کنید در سختی ها شما باید خلاق تر باشید شما باید نقاط آسیب‌پذیر زندگیتان را پیدا کنید آن جاهایی از زندگیتان که می‌دانید داره سخت می گذرد و به راهکاری خلاقانه  دست پیدا کنید که از آن بگذرید و این سختی را به یک فرصت تبدیل کنید. شما هر چه با سختی ها خلاقانه تر رفتار کنید در زندگی تاسف کمتری می خورید که چرا سختی ها به من روی آورده است و شما پذیرای سختی ها خواهید شد تا آنها را به فرصت تبدیل کنید. بار دیگری که با سختی مواجه شدید به این فکر کنید که چطور می‌توانید آن را به یک فرصت تبدیل کنید . به مهارت های منحصر به فرد تان نگاه و راه حل های خلاقانه را پیدا کنید به خودتان باور داشته باشید و برای روبرو شدن با این فرصت ها اعتماد به نفس داشته باشید.

و در آخر از خودتان سوال کنید که من چگونه سختی های زندگی ام را به فرصت تبدیل کنم؟؟

از افراد سمی دوری کنید

برخی از افراد نیروی زندگی شما را بیرون می کشند اگر به آنها چنین اجازه بدهید آنها کسانی هستند که سریعاً ازشما انتقاد می کنند و پشت سر ما حرف می زنند آنها عاشق این هستند که به بی کفایتی های ما اشاره و شکست های ما را یادآوری کنند .آنها دوست دارند که ما را شکار کنند درست وقتی که بسیار آسیب پذیر هستیم و علاقه دارند که به ما شکست هایمان را یادآوری و وقتی افسرده هستیم ما را تحقیر کنند . آنها مدام شما را یاد بدبختی های تان می‌اندازند و تاسف را در شما نفوذ می‌دهند. دور و بر مردم سمی گشتن دستورالعملی برای احساس تاسف است آنها را از زندگی خود رانده و تا جایی که امکان دارد از آنها دور بمانید درعوض خود را با افراد مثبت محاصره کنید. فقط دور و بر آنها بودن باعث می‌شود که شما پر انرژی با انگیزه خوشحال و سرزنده باشید.

و در آخر از خود بپرسید افراد سمی زندگی من چه کسانی هستند که باید از آنها دوری کنند؟؟

منبع: https://robins.ir/not-to-regret/

مزایای کلاس های حضوری:

۱- منظم شدن

نظم داشتن یکی از مواردی است که کلاس های حضوری برای ما به ارمغان می آورد، شاید برخی از دوستان به این موضوع اشاره کنند که خب میتوان کلاس آنلاین را هم منظم برگزار کرد اما باید بگویم که درست است که کلاس آنلاین را میتوان منظم برگزار کرد اما توبیخی که در کلاس حضوری وجود دارد و همراه با تعهد و چشمی که به استاد می افتد و نمی تواند چیزی بگوید تا پشت یک لب تاب به یک صحفه خیره شود و دو جمله از راه دور بشنود تفاوت زیادی دارد.

اما کلاس حضوری که شما در طول سال مثلا ۲۰ جلسه بصورت منظم در یک روز خاص و در یک ساعت خاص باید در آن کلاس حاضر باشید به مرور زمان شما را مجبور به برنامه ریزی می کند.

۲- مشارکت فعال

چون شما بصورت فیزیکی سر کلاس حاضر هستید مطمئنا مشارکت فعال تری دارید تا زمانی که بصورت مجازی آن دوره را میگذرانید و برخی مواقع این دوره مجازی لایو یا زنده نیست که همان ساعت با استاد در چت به بحث و گفتگو بپردازید و بیشتر بصورت دوره های غیر حضوری است که شما در هر لحظه که آزاد بودید میتوانید آن را ببینید و یاد بگیرید.

۳- تجربیات جمعی زیاد

مطمئنا هر فرد تجربه خاص خود را در یک موضوع دارد مثلا شما فرض کنید کلاسی در باب مدیریت برگزار شده و در آن افرادی وجود دارند که هر کدام در یک مجموع بعنوان مدیر فعالیت میکنند این میتواند یک فرصت فوق العاده برای یادگیری و استفاده از تجربیات دیگران باشد.

۴- آشنایی با افراد و ارتباطات

ارتباطات با افراد در دنیای بیزنس یکی از بهترین کارها و استراتژی هایی است که شما میتوانید انجام دهید حتی اگر در بیزنس نباشد باز هم دوست شدن با افراد جدید برای همه ما فرصتی فوق العاده است و این امکان در کلاس های حضوری کاملا در دسترس است که میتوان از عیب های بزرگ کلاس های مجازی را همین ارتباطات بر شمرد.

۵- سوالات ذهنی

شما میتوانید سوالات ذهنی خود را در کسری از ثانیه بپرسید و جواب آن را از استاد و حتی هم کلاسیان با تجربه تر دریافت کنید این موضوع به شدت بر رضایت شما از کلاس تاثیر دارد.

۶- اجبار به نتیجه

برخی از دوستان همیشه گله مند هستند که ما نمیتوانیم کاری را انجام دهیم مگر اینکه کسی باشد ما را مجبور کند، شاید به نظر شما این جمله مسخره باشد ولی واقعا افرادی وجود دارند که باید آنها را مجبور کنید تا نتیجه ای را حاصل کنند و  در این صورت رضایت بسیار بالاتری را از کلاس دریافت می کنند.

از مزایای کلاس های حضوری زیاد صحبت کردیم و به نظرم بهتر است که برخی از معایب این کلاس ها را هم برشمریم تا دوستان بهتر بتوانند قضاوت کنند.

معایب کلاس های حضوری:

۱- زمان و مکان مشخص

شاید خنده دار باشد اما برخی از مواردی که بعنوان مزایا انتخاب شدند از طرفی خودشان عیب نیز هستند، مثلا همین زمان و مکان مشخص که ما را منظم می کند اما از سمتی بسیار ما رد چارچوب خاصی قرارا می دهد که برخی از افراد بخاطر شرایط کاری نمیتوانند آن را بپذیرند.

۲- هزنیه های زیاد

مطمئنا هزینه های کلاس های حضوری بسیار بیشتر از کلاس های غیر حضوری و آنلاین است زیرا شما باید افرادی را در یک مکان جمع کنید و یک استاد در آن مکان حاضر باشد در ساعتی خاص تا به همان افراد درس را یاد دهد و بهمین دلیل هزینه ها بسیار بالاتر است تا کلاسی که بصورت مجازی برگزار میشود و شما نهایتا به لب تابی نیاز دارید تا ویدیو مورد نظرتان را در خانه خود دانلود کنید و در وقت مناسب به تماشای آن بنشینید.

۳- رفت و آمد

البته رفت و آمد را میتوان جز هزینه های اضافه کلاس های حضوری زد اما این رفت و آمد امروزه خود معضلی است بسیار بزرگ  و برخی مواقع باعث میشود شما قید کلاس حضوری را بزنید و یکی از معظلاتی که اگر شما با ماشین خودتان میروید به آن بر میخورید همان جای پارک است.

۴- احتمال حذف شدن

برخی از اساتید به هیچ وجه با افراد شوخی ندارند و اگر شما به دیر آمدن یا نیامدن سر کلاس ادامه دهید شما را از ادامه کلاس محروم میکنند که این هم باز هزینه های اضافه دیگری را به شما تحمیل میکند.

و البته معایب و مزایای دیگری هم وجود دارند که شما میتوانید در مقالات دیگر سایت این مطالب را مطالعه کنید.

در کشور ما هر دو نمونه کلاس ها برگزار می شود و هر کدام طرفداران خاص خود را دارد، شاید برخی از دوستان اهل اینترنت و کلاس های مجازی شاید بیشتر طرفدار این نظریه باشند که دوره کلاس های حضوری به پایان رسیده و ما باید تمام کلاس ها را غیر حضوری و بصورت آنلاین شرکت کنیم اما چیزی که در دنیا دیده میشود اینگونه نیست چون هم کلاس حضوری و هم غیر حضوری هر دو مخاطب خاص خود را دارد و هرکدام بصورتی برای برخی جذاب هستند.

پس این موضوع که فکر کنیم کلاس های حضوری از بین میروند اشتباه است بلکه این کلاس ها به واسطه اینترنت و وبسایت های آموزشی کم رنگ تر میشوند ولی همچنان شرکت کنندگانی هستند که کلاس های حضوری را ترجیح میدهند.

مبنع: مزایا و معایب کلاس های حضوری

۱- عدم امکان پرسش و پاسخ

قطعاً از اولین معایب دوره های آنلاین عدم امکان پرسش و پاسخ است . البته در وبیناراین مشکل حل شده است اما در دوره های ضبط شده این امکان برای شما فراهم نشده است . نهایت لطفی که در دوره های آنلاین به شما شود این است که پشتیبانی برای شیوه دانلود و سایر مشکلات در برای شما مهیا شده است و یا سوالی برای استفاده بهتر از دوره اگر داشته باشید پاسخگو هستند.

۲- تعامل با بقیه افراد نداریم

یکی از اصول یادگیری بهتر برای دوره ها و دروس انجام تعامل با سایر شرکت کنندگان است ،که ما در دوره های آنلاین چنین امکانی را نداریم.  پس اگر یادگیری شما به تعامل با بقیه افراد بسیار وابسته است دوره های آنلاین را انتخاب نکنید.

۳- تمرکز پایین حین آموزش

در زمان آموزش ما ارتباط چشمی با استاد نداریم و همین باعث می شود که تمرکز کافی روی آموزش مورد نظر نداشته باشیم . به معایب آموزش آنلاین خوب توجه کنید اگر انتخاب شما آموزش آنلاین است باید خودتان را تطبیق دهید.

۴- فروش دوره های قدیمی

بعضی از سایت ها و اساتید هنوز دوره های بسیار قدیمی خودشان را می‌فروشند. دوره هایی که به روز شده اند و آن دوره های قدیمی دیگر به کار شما نمی آید ، پس قبل از اینکه دوره آنلاین را تهیه کنید ببینید تاریخ ضبط آن دوره چه زمانی است.

۵- سرعت و حرارت پایین و هزینه بالای اینترنت ایران

شما به دلیل سرعت پایین اینترنت باید زمان زیادی را برای دانلود بگذارید و هزینه اینترنت هم تقریباً بالاست که باید به هزینه دوره اضافه کنید.

۶- مدارک مجازی برای کارت اعتبار ندارد

امروزه بسیاری از دوره ها مانند MBA و DBA بصورت غیر حضوری و آنلاین آموزش داده می‌شود. این مدارک تقریباً برای کار در ادارات و سازمان ها بی اعتبار می باشد و فقط برای رزومه شخصی شما استفاده دارد. البته این موضوع نمی‌تواند دلیلی بر عدم کیفیت این دوره ها باشد ولی باید به این نکته توجه داشت افرادی بهتراست این دوره‌ها را بگذرانند که زمان کافی برای رفتن به دانشگاه ندارند و مدرک دانشگاهی برای آنها اهمیت چندانی ندارد.

۷- پایین بودن سرعت یادگیری در آموزش آنلاین

یکی از معایب دوره های آنلاین که باعث می شود خیلی از افراد این دوره‌ها را انتخاب نکنند پایین بودن سرعت یادگیری در این نوع آموزش و در نتیجه تاثیر گذاری کمتر این نوع دوره ها برای بعضی افراد است . دلیلی که برای پایین بودن سرعت یادگیری در آموزش های آنلاین بیان شده این است که چون فرد پاسخگویی به استاد ندارد و   یا در جمع  کلاسی پاسخگویی نداریم یادگیری پایین تراست.

۸- دانلودی نبودن برخی از دوره ها

در برخی از سایت ها به دلیل اینکه  از روی دوره‌ها کپی نشود، فقط از درون سایت میتوان آن را تماشا کرد و قابلیت دانلود ندارد. یکی از معایب دردسرساز دوره های آنلاین همین است یعنی اگر شما زمانی به دوره نیاز داشتید و دسترسی به اینترنت نبود، نمی توانیدآن را ببینید و یا بخواهید آن را کامل دانلود کنید و در مکانی تماشا کنید که اینترنت ندارد به مشکل بر می خورید.

البته این موضوع که معمولا برای دوره های گرانقیمت است.

۹- برخی دوره ها به صورت پستی ارسال می گردد

البته این روزها کمتر دوره‌ها به صورت پستی ارسال می‌گردد اما هنوز برخی از سایت ها برای اینکه حجم مورد استفاده بالایی نداشته باشند دوره ها را به صورت پکیج ارسال می‌کنند . در این حالت چند مشکل به وجود

می آید ،شاید DVD که به دست شما می رسد آسیب دیده باشد یا زمان زیادی طول بکشد تا پکیج به دست شما برسد و شما انگیزه اولیه را برای تماشای آن دوره نداشته باشید و یادگیری آن دوره برای شما بسیار پایین بیاید و اصلاً  دوره راشروع کنید.

۱۰- مکان مناسب برای مشاهده دوره پیدا نمی شود

محققان گفته اند هر کاری باید مکان خاص خودش را داشته باشد تا بهترین بازدهی را بگذارد. ما معمولاً جای خاص برای خوابیدن ، غذا خوردن و تماشای تلویزیون داریم.  برای آموزش  معمولاً در کلاس های آموزشگاهی میرویم. خوب حالا قراراست دوره  را در خانه با کلی منطقه خاکستری و حواسپرتی نگاه کنیم .حتما برای شما هم این اتفاق افتاده که در حین دیدن دوره حواستون به جای دیگری پرت بشه ، گوشی چک کنید یا مهمان بیاد و خیلی از مسائل دیگه که باعث می‌شود آموزش موثری نداشته باشید.

۱۱- هیچ وقت دوره را تماشا نمی کنید

برای شما تا به حال اتفاق افتاده که دوره آنلاین خریداری کنید و اصلاً تماشا  نکنید ؟؟ یکی از اساتید آمریکایی (فکر کنم جک کنفیلد بود) در تحقیق جالبی ،برای ۱۰۰ نفر از افرادی که دوره آنلاین او را خریده بودند پکیج آموزشی خالی را فرستاد و فقط ۵ نفر از آنها تماس گرفتند و گفتند هیچ دی وی دی در پکیج قرار نداده اید یعنی ۹۵ درصد افراد حتی بسته پکیج را باز هم نکرده بودند .خود من هم دوره های زیادی خریداری کردم و هنوز بعد از چند سال نگاه نکردم . اکثر خریدهای آنلاین احساسی صورت می‌گیرد و شما تحت تاثیر بازاریابی عصبی قرار می گیرید .اگر انضباط شخصی بالایی ندارید یا انگیزه خوبی برای تماشای دوره ندارید !! درگیریکی از بزرگترین معایب دوره های آنلاین شده اید.  پس اگر جدیت و انضباط در تماشای پکیج آموزشی ندارید ،از خرید دوره های آنلاین صرف نظر کنید.

کلام آخر

امیدوارم با خواندن این مقاله انتخاب کنید که آیا دوره آنلاین برایتان مناسب است یا خیر؟؟؟ و در آخر از نظر من که سالهاست در حوزه آموزش فعالیت می‌کنم مهم‌ترین دلیلی که شما از دوره آموزش آنان استفاده لازم را نمی‌برید عدم انضباط شخصی و عدم انگیزه برای تماشای ادامه دوره  است .

منبع: معایب دوره های آنلاین

۳- به صرفه بودن

یکی از مزایای کلاس های آنلاین یا بهتر است بگویم از اصلی ترین مزیت آن همان به صرفه بودن و کمتر هزینه کردن است زیرا شما اگر بخواهید به کلاس حضوری بروید مطمئنا به جز هزینه پرداخت آموزش هزینه های دیگری هم دارید مثل بنزین ماشین یا کرایه ماشین، هزینه پارکینگ، هزینه خرید خوردنی از بوفه و هزینه های متفرقه دیگری که در بعضی مواقع آدم می ماند این هزینه ناگهان از کجا سر در می آورند.

۴- وقت های پرت

شاید یکی از انتقادهایی که همه ما شنیده ایم از کلاس های حضوری این باشد که بحث متفرقه ناگهان کش دار میشود و سر از بحثی دیگر در می آوریم و مطمئنا همه ما در دانشگاه مخصوصا اگر استادی داشتیم که به بحث های متفرقه میپرداخته به آن برخورد کردیم و خیلی از دانشجویان از قضیه دل خوشی نداشتند و دقیقا مزایای کلاس های آنلاین این است که به این مورد بر نمیخورید و استاد مباحث را بطور کامل تدریس میکند و بحث به متفرقه نمیرود چون استاد پاورپوینتی دارد که از روی آن درس میدهد و کسی هم کنار او نیست که ناگهان بحث کلاس را به سمت دیگری هدایت کند.

مگر اینکه خود استاد متفرقه باشد.

۵- استاد های تاپ دنیا

شاید قبلا برای ما نشستن سر کلاس اساتید دانشگاه هاروارد یک آرزوی دست نیافتنی بود اما امروزه شما میتوانید با سابسکرایت یا همان فالو کردن صحفه یوتیوب دانشگاه هاروارد یا اساتید مورد نظرتان سر کلاس درس آنها حاضر باشید و برخی مواقع هم به صورت لایو این کلاس ها برگزار میشود که شما بتوانید همزمان با دانشجویان همان علم را فرابگیرید.

شاید زمانی برای ما این آرزو دست نیافتنی بود اما امروزه همه ما می دانیم که با آمدن کلاس های آنلاین ما به سادگی میتوانیم سر کلاس درس های دانشگاه ها معتبر دنیا حاضر باشیم.

و همچنین سایت های متفاوتی وجود دارند که شما با پرداخت هزینه میتوانید از کلاس های اساتید معتبر و شناخته شده رشته خود بهره مند شوید. مزایای کلاس های آنلاین این است که دیگر جبر جغرافیایی محدودیت نیست.

شاید بتوان مزایای بیشتری برای کلاس های آنلاین برشمرد اما من به همین موارد بسند میکنم و در آخر میخواهم به مورد دیگری اشاره کنم که بیشتر مختص ایران است.

یعنی کلاس های آنلاین زیاد هستند اما ما نمیدانیم کدامشان را شرکت کنیم و اصلا در جایی هم کسی مثلا دو مورد کلاس هدف گذاری آنلاین را با هم بررسی نکرده تا بدانیم که کدامشان از چه نظر بهتر است.

دقیقا یکی از معضلاتی که افراد با کلاس های آنلاین دست به گریبان هستند همین موضوع است یعنی آنها با تعاریفی که در یک صحفه نوشته شده و همچنین پشتیبانی به تلفن از کلاس تعریف میکنند تصمیم به خرید میگیرند اما در آخر کلاس که تمام میشود فرد را راضی نمیکند زیرا این کلاس چیزی نبود که به دنبالش میگشت.

شاید نیاز باشد کسی مانند بررسی چند مدل موبایل و مقایسه آنها چند مدل از کلاس ها و دوره های آنلاین را هم بررسی کند تا افرادی که به دنبال گزینه بهتر هستند راحت تر بتوانند تصمیم بگیرند و گزینه مورد نظرشان نیازهایشان را هم برطرف کند.

ما در رابینز سعی میکنیم به بررسی دوره های آنلاین و مزایای کلاس های آنلاین ایرانی بپردازیم تا بتوانیم راهنمایی برای تصمیم گیری شما عزیزان باشیم.

منتظر مقاله ها و ویدیوهای بررسی ما باشید.

منبع: https://robins.ir/online-class/

دروغ ششم : خواستن توانستن

تقریباً همه انسانها آرزوی ثروت پول و سلامتی دارند ولی چرا همه به این آرزو نمی رسند در صورتیکه از تمام وجود این را می‌خواهند. اگر بخوام به طور خلاصه براتون بگم خواستن آن نیرویی فوق‌العاده‌ای نیست که ما را به سمت هدف ببرد علاوه بر خواستن که مرحله اول است انسان شوق و انگیزه های خاص و تلاش بعد از آن را باید انجام دهد . پس یادتان باشد خواستن فقط مرحله اول است شما با خواستن به موفقیت نمیرسید خواستن به علاوه تلاش به علاوه انگیزه‌های خاص و شوق رسیدن است که شما را به موفقیت میرساند

دروغ هفتم : سخت کوشی تنها راز موفقیت

حتماً برای شما هم تا به حال اتفاق افتاده که برای انجام فعالیتی سخت کار کنید ولی به نتیجه نرسید. از روزگاران قدیم به ما گفته‌اند که مزد آن گرفت که جان برادر که کار کرد. شما می توانید همین الان مقدار کارتان را دو برابر کنید ولی آیا فکر می‌کنید نتیجه شما دو برابر می‌شود جواب سوال خیر است و شما قطعاً با این کار به بدن ،سلامتی و زندگی شخصی خودتان لطمه وارد می کنید تلاش جزئی از موفقیت است تلاشی که هوشمندانه انجام شود و به اندازه که سایر مسائل زندگی را تحت‌الشعاع قرار ندهد.

دروغ هشتم : در زمان کم ( یک شبه) میتوانید موفق شوید

ما به داستان های بزرگان ثروت و موفقیت که در یک صفحه نوشته می‌شود علاقه داریم چون پر از دست آورد است . ولی تا به حال فکر کرده ایم چقدر سختی و تلاش پشت این موفقیت بوده است. دروغ یک شبه موفق شدن جز برای فروختن محصولات آموزشی به افراد ناآگاه نیست . همه ما سرعت در موفقیت را دوست داریم اما این سرعت آنقدرها هم واقعی نیست . ما باید به پیوستگی انگیزه و تلاش افراد موفق نگاه کنیم که حتی پس از رسیدن به موفقیت دست از تلاش برای حفظ آن بر نداشته اند . این دید که شما می توانید یک شبه به موفقیت برسید جز کور کردن انگیزه شما اثر دیگری برای تان ندارد.

ما پیشنهاد خواندن سری مقاله های بزرگان ثروت  و موفقیت را به شما می دهیم

دروغ نهم : موفقیت محبوبیت به همراه می آورد

بله موفقیت محبوبیت دارد اما نه خیلی زیاد. موفقیت شاید محبوبیت سابق ما را از بین ببرد.  به افراد موفق دنیا نگاه کنید مثلاً مسی ، فکر می کنید چند میلیون نفر از او متنفر هستند یا بازیگران داخلی کشور خودمان از بهترین تا زیباترین آنها چند نفر از مردم این کشور از آنها متنفر هستند  . اگر موفق شدید باید منتظر ناراحت شدن کسانی باشید که شکست خورده اند آنها به شما حسادت میکنند و از شما بدشان می آید.ممکن است شما دوستان قدیمی خودتان را از دست بدهید پس اگر دنبال موفقیت می روید انتظار نداشته باشید برای همه  افراد محبوب باشید .

در این مقاله سعی کردیم بیشترین دروغی که درباره موفقیت می گویند و قصدی جز فروش بیشتر محصولاتشان  را ندارند برای شما  معرفی کنیم . موفقیت فراتر از حرفهای زیبا و انگیزه دهنده است . انگیزه خوب است و باید روزانه به شما انگیزه وارد شود اما موفقیت فقط انگیزه نیست موفقیت قوانین دارد که شما باید آنها را یاد بگیرید. انگیزه به علاوه قوانین موفقیت است که شما را بالا می برد.

منبع: https://robins.ir/the-lie-of-success/

چقدر بودن در لحظه الان رو حس می کنید؟ چقدر حس می کنید دارید زندگی رو تجربه می کنید؟

اینجوری بگم با توجه به پیشرفت تکنولوژی و عوض شدن مدل زندگیامون به یه زندگی پر از فعالیت و اتفاق و پر مشغله، شما به نظرتون چند درصد از زندگیتون رو زندگی می کنید؟

میدونید این خیلی مهمه. چون اینجوری شما علاوه بر اینکه از زندگیتون خاطره تو ذهنتون بمونه ، تجربیات زیادی هم بدست میارید.

مبنع: استعدادهایت را شکوفا کن

داستان افسانه‌ای

طبق یک افسانه‌ قدیمی، جادوگر بدجنسی، شاهزاده خوش‌قیافه‌ای را به قورباغه زشتی تبدیل کرده بود. نفرین جادوگر تنها زمانی باطل می‌شد که شاهزاده‌ای، قورباغه زشت را ببوسد. جادوگر مطمئن بود هیچگاه چنین اتفاقی نخواهد افتاد.
درست در همان روزگار، شاهزاده‌‌خانم زیبایی در آرزوی ازدواج با یک شاهزاده خوش‌قیافه بود اما در زندگی‌اش شاهزاده‌ای وجود نداشت. روزی شاهزاده‌خانم، به‌تنهایی کنار برکه‌ای در جنگل قدم می‌زد که با قورباغه زشتی که در جنگل زندگی می‌کرد مواجه شد. همان‌طور که آرام در کنار برکه نشسته بود و به موقعیت فعلی و اشتیاقش برای دیدن شاهزاده رویاهایش فکر می‌کرد، ناگهان قورباغه‌ای سرخوشانه از آب بیرون پرید و با او شروع به صحبت کرد.
او به شاهزاده‌خانم گفت که در حقیقت شاهزاده‌ای خوش‌قیافه است و اگر او را ببوسد، طلسم باطل شده و به شاهزاده قبلی تبدیل می‌‌شود و در عوض با او ازدواج می‌کند و تا ابد عاشق شاهزاده‌خانم می‌ماند. با اینکه این پیشنهاد بی‌معنی و نامعقول به‌نظر می‌رسید شاهزاده‌خانم با بی‌میلی زیاد جرات کرد و قورباغه را بوسید. ناگهان قورباغه به شاهزاده‌ای خوش‌قیافه تبدیل شد. وی به حرفش وفادار ماند و با شاهزاده‌خانم ازدواج کرد. آن‌ها با شادی و خوشی در کنار هم زندگی کردند.

مضمون اخلاقی داستان

اغلب افراد یک یا حتی بیشتر از یک مانع دارند که آنها را از شادی، سلامتی، سرخوشی و هیجان، باز می‌دارد.
«قورباغه» زندگی شما چیست که برای رسیدن به موفقیت‌ها باید با آن مواجه شوید؟ تجربه‌های منفی زندگی‌ شما کدامند که باید آنها را بپذیرید، رسیدگی کنید و برای تبدیل خودتان به فردی شگفت‌انگیز استفاده کنید.

آنچه همه به‌دنبالش هستند

هدف بزرگ زندگی انسان، لذت بردن از خوشبختی و آرامش است. هر انسان متعادلی دوست دارد احساس مثبت عشق، لذت و رضایتمندی را تجربه کند.
شاید مهمترین کشف در حوزه روانشناسی و رضایت فردی این است که بزرگترین مانع بین شما و زندگی فوق‌العاده‌تان، دیدگاه‌های ذهنی منفی است که نسبت به خود و دیگران دارید. تنها زمانی که یاد گرفتید، قورباغه‌تان را ببوسید، قفل توانایی‌های بالقوه شما برای موفقیت باز می‌شود. بوسیدن قورباغه، عادت به جستجو و یافتن هر چیز مثبت و ارزنده در هر فرد یا شرایط پیش‌آمده است.
در این کتاب که بر‌ ‌اساس پنج هزار سخنرانی و سمینار با بیش از پنج میلیون نفر در پنجاه و هشت کشور (برایان تریسی) و بیش از چند هزار ساعت کار در زمینه مشاوره و روانشناسی (کریستینا تریسی) تهیه شده، مجموعه‌ای از روش‌ها و تکنیک‌های ساده و قدرتمند می‌آموزید که به‌سرعت برای تغییر افکار منفی به مثبت و تبدیل هر مشکل زندگی‌ به مناسب‌ترین حالت به‌کار می‌آید. شما یاد خواهید گرفت که چگونه به فردی با اعتماد‌به‌نفس کامل تبدیل شده، توانایی‌هایتان را برای زندگی‌ای شگفت‌انگیز آزاد کنید.
این ابزارها و استراتژی‌ها برای میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا کاربرد داشته است و برای شما هم همین‌طور خواهد بود. پس شروع کنیم.

سخنرانی برایان تریسی در تهران

برایان تریسی آخرین بار در سال ۱۳۹۶ به ایران آمد و سخنان ارزشمندی برای مدیران و افرادی که به دنبال موفقیت بودند را گفت گزیده سخنان او در تهران را در اینجا برای شما آورده ایم.

۱- با ارزش ترین دارایی ما توانایی کسب درآمد است نه آن پولی که به دست می آوریم. توانایی از دست نمی رود اما پول و ثروت ممکن است بارها از دست برود.

۲- موفقیت مانند نردبان است و مهارت های ما پله های آن را می سازد، اگر پله ها کامل نباشد، ما نمی توانیم از نردبان بالا برویم.

۳- پتانسیل انسان آنقدر زیاد است که می توان صد زندگی همزمان داشته باشد. ما می توانیم هر چیزی را بیاموزیم ودر هر امری متخصص شویم.

۴- آموزش کلید موفقیت است ولی چون سخت و وقت گیر است و بیشتر انسان ها تنبل اند کسی برای یادگیری اهمیت قائل نمی شود.

۵- امروزه نه تنها باید هوشمندانه کار کرد بلکه باید هوشمندانه وسخت کار کرد تا به ثروت و موفقیت نائل شد.

۶- اهمیت کلمات در زندگی بسیار مهم است. کلمات خوب، تفکرات بهتری را ایجاد می کنند.

۷- افراد موفق بر راه حل ها تمرکز می کنند اما افراد متوسط به فردی که مشکل را ایجاد کرده است فکر می کنند.

۸- کیفیت زندگی و هدف اصلی ما بستگی به احساسمان از خود (کرامت نفس) دارد.

۹- هدف داشتن با هدف گذاشتن متفاوت است. نوشتن اهداف از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. افرادی که اهداف مکتوب دارند ده برابر دیگران موفق ترند.

۱۰- برندگان کسانی هستند که درازمدت فکر می کنند، افراد متوسط کوتاه مدت و سطحی می اندیشند.

۱۱- افراد موفق کارهای بزرگ و سخت را انجام می دهند ولی افراد متوسط، دنبال کارهای راحت و معمولی می روند.

۱۲- هر یک از ما باید یک نقشه بیست ساله داشته باشیم و به جای فکر کردن به مشکلات اقتصادی دنبال برداشتن قدم ها در مسیر اهداف خود باشیم.

۱۳- کسانی که مهارت های مالی دارند موفق می شوند. شما باید در روز حداقل دو ساعت درباره اقتصاد و سرمایه گذاری مطالعه داشته باشید.

۱۴- راز اکثر موفقیت ها پشتکار و مقاومت است باید با خودت عهد کنی که کنار نمی کشی تا به اهدافت برسی.

۱۵- اعتماد به نفس باید آنقدر بالا باشد که هیچ چیز نتواند جلوی ما را بگیرد.

۱۶- برای فروش موفق باید تعداد تماس ها و ارتباطات را افزایش دهید.

۱۷- نگران شنیدن نه نباشید، نه یعنی پول!

۱۸- کسانی که بیشترین نه ها را دریافت می کنند بیشترین بله ها را نیز می شنوند.

۱۹- باید به محصولات یا خدماتی که ارائه می دهید اعتقاد داشته باشید، اگر اعتقاد دارید که محصولتان عالی است، ناخودآگاه مشتری این موضوع را درمی یابد. (و برعکس!)

۲۰- فروشندگان موفق عاشق محصول، کار و شرکتشان هستند.

۲۱- به جای اینکه فروشنده باشید، یک مشاور دلسوز باشید، آنگاه فروش خودش اتفاق می افتد.

۲۲- فقط هدف این نیست که فروشی انجام دهی بلکه باید ابتدا ببینی که این مشتری به محصول تو نیاز دارد یا خیر.

۲۳- قدرت در دست کسانی است که بهترین نُت برداری را دارند.

۲۴- در فروش باید ابتدا اعتمادسازی کنید.

۲۵- انتخاب های امروز، کیفیت زندگی فردای شما را می سازند. گذشته را رها کنید و به فکر ساخت فردای خویش باشید.

۲۶- هیچ موقع نگویید که دیگر دیر شده است. هیچ وقت برای گرفتن تصمیمات صحیح دیر نیست.

۴۰ نکته کلیدی از سخنان برایان تریسی در همایش تهران

۲۷- به سوی خورشید تمرکز کنید تا سایه پشت تو قرار گیرد.

۲۸- ما باید تغییر کنیم. اگر تغییر نکنیم، کنترل زندگی را در دست نخواهیم داشت.

۲۹- برای هر حوزه زندگی باید برنامه جامعی تدوین کنیم. باید فراتر نگاه کنیم و روی آینده تمرکز کنیم.

۳۰- افرادی که موفق و در جامعه مورد احترامند کسانی هستند که بیشترین وقت را روی آماده سازی برای آینده می گذارند.

۳۱- برای تسخیر آینده باید از لذت های آنی دست بکشیم.

۳۲- منحرف شدن از مسیر اصلی، بزرگترین عامل شکست ما است.

۳۳- افراد موفق سخت و هوشمندانه کار می کنند. هوشمندانه یعنی کارهایی را انجام دهیم که با اهدافمان سازگار باشد.

۳۴- کارهای کوچک، ساده و راحت را انجام ندهید زیرا کم کم به آنها عادت می کنید. از کارهای سخت و بزرگ استفاده کنید.

۳۵- افراد موفق کارهایی را انجام می دهند که پتانسیل نتایجش بسیار بالاست.

۳۶- همیشه برای همه کارها برنامه داشته باشید تا بتوانید اقدامات را سریع تر انجام دهید.

۳۷- قبل از شروع هر کاری چک لیست و گام های سازماندهی شده آن را بنویسید.

۳۸- میلیاردرها عادت دارند روزانه هدف گذاری کنند.

۳۹- میلیاردرها عادت دارند کارهای شان را تکمیل کنند و نیمه کاره رها نکنند.

۴۰- میلیاردرها عادت دارند با مهم ترین عمل، روزشان را شروع کنند.

کلام آخر

برایان تریسی عمر خود را برای موفقیت انسان های بیشتری در کره زمین قرار داد و دنیا را مدیون خود کرد . کتاب‌های او را با جان و دل بخوانید و به موفقیت شخصی خودتون نزدیک بشید.

تیم رابینز هم که برای حس موفقیت در شما ایجاد شده سری سوم مقاله بزرگان ثروت و موفقیت را تقدیم همه افرادی می‌کند که با خودشون قرار گذاشتن حتماً موفق باشن

منبع: https://robins.ir/successful-rich-people-3/

امروزه با شرایط موجود همه جا تبلیغات دوره های آنلاین رو میبینید و انتخاب کردن میان این همه دوره کار سختی است. تا حالا تجربه این موضوع را داشتید که دوره آنلاینی رو بخرید و بعد از انتخاب خودتان پشیمان شوید؟ میخواهیم یک راهنمای جامع برای انتخاب بهترین دوره آنلاین داشته باشیم. پس با رابینز همراه باشید.

خب دوره های آنلاین دوره های مناسب و انعطاف پذیری هستن و نه گفتن به بعضی از آنها کار بسیار سختی است. اما مشکل اصلی در این است که تقریبا تمامی دوره‌های انلاین ادعا میکنند که در زمینه خودشان بهترین هستند. بعضی دیگر اگر ادعای بهترین نکنند، ادعا میکنند که این مهارت را از شخص حرفه‌ای و با تجربه‌ای گرفته‌ و یا ادعای این مساله را دارند که با استفاده از این مهارت‌ها تاکنون میلیون‌ها تومان از این راه کسب کرده‌اند. این ادعا و بسیاری از ادعاهای دیگر در مورد دوره های آنلاین وجود دارد و فقط میتوانید با پرداخت هزینه، درست یا غلط بودن این ادعا‌ها را تایید کنید.

ولی اگر یک راهنمای جامع برای انتخاب بهترین دوره انلاین وجود داشته باشد می‌توانید به راحتی دوره را انتخاب کنید. 

با استفاده از این چهار سوال می‌توانید بهترین دوره را با توجه به پولی که دارید انتخاب کنید.

چه کسی این دوره را میفروشد؟

با توجه به آمار منتشر شده در سال ۲۰۱۹ انتخاب یک دوره آنلاین خوب و با کیفیت به شدت سخت و دلهره آور بوده است. از آنجایی که حدود ۷۴ درصد از مردم آمریکا خودشان را یک یادگیرنده دائمی (lifelong Leaer) می دانند و از سال ۲۰۱۶ تعداد دوره های آنلاینی که تولید شده ۵۰ درصد افزایش داشته است کار انتخاب میان گزینه‌های زیادی که پیش روی شماست بسیار سخت خواهد بود.

 تجارت آموزش و مخصوصا آموزش آنلاین یک تجارت بسیار بزرگ است و به همین دلیل بسیاری از اساتیدی که به تازگی وارد این عرصه شده‌‌اند و یا افراد با تجربه و حرفه‌ای در این زمینه به دنبال فروش دوره های آنلاین خود برای کسب پول سریع هستند.

تعداد زیادی از افراد با تجربه و یا کم تجربه در این زمینه به دنبال فروش دوره های آنلاین خود برای کسب پول نقد و سود هستند. استخدام یک نویسنده کاربلد که بتواند با کلمات زیبا دوره را جذاب را به نظر برساند کار بسیار ساده ایست. پس توضیحات دوره را فراموش کنید و بر روی استاد دوره تحقیق کنید.

بخوانید: یادگیری مداوم چیست؟ یادگیرنده دائمی کیست؟

چگونه اطلاعات مناسب را به دست آوریم ؟

• وبلاگ مربی را بخوانید تا اطلاعاتی کلی از او را بدست بیاورید. 
• در شبکه های اجتماعی مانند لینکدین، توییتر و یا اینستاگرام او را زیر نظر بگیرید.
• مربی را در گوگل جستجو کنید. در فضای اینترنت هر آنچه که از مربی دوره وجود دارد را بدانید.

حالا با اطلاعاتی که بدست آوردید از خودتان بپرسید، آیا مربی توانایی‌هایی که شما به دنبالش هستید را دارد؟ یا فقط بر اساس تبلیغات حرفه ای دارای اعتبار بالایی است ؟ آیا مربی شما دوره های آنلاینی دارد که در حد و اندازه اعتباری که نشان میدهد باشد؟

جواب این سوالات بهت کمک میکنه تا بتونی خیلی راحت اعتبار مربی رو بسنجی.

دوره رو از کجا میگیریم؟

چه به دنبال این باشید تا یک مهارت جدید را یاد بگیرید و یا به فکر ارتقا مهارتهای قبلی خودتان باشید، اشکالات سایتی که دوره آنلاین را ارائه میدهد اصلا قابل توجیه نیست. خیلی از افرادی که دوره های آنلاین برگزار می‌کنند فقط به دنبال کسب سود در سریعترین زمان ممکن هستند. اما در این بین افرادی هم هستند که به دنبال کیفیت مناسب هستند. آنها به دلیل کار با افراد حرفه‌ای یک تجربه خوب از دوره آنلاین را به شما میدهند.

منبع: https://robins.ir/best-online-course/

(زندگی نامه توماس ادیسون)

درسری دوم مقالات بزرگان ثروت و موفقیت به شخصیت تأثیرگذاری می پردازیم . در این مقاله حیف بود زندگی نامه ادیسون را به صورت مفصل بررسی نکنیم .

کودک شما کودن است و جای او دیگر در مدرسه نیست اما مادرش اطمینان داشت فرزندش یک نابغه است خودش شروع به آموزش دادن فرزندش کرد ، و مادر درست حدس زده بود ، فرزندش یک نابغه بود و تاثیرگذارترین مخترع هزار سال اخیر لقب گرفت.
توماس ادیسون در ۲۲ بهمن ۱۲۲۵ ( ۱۱ فوریه  ۱۸۴۷) در میلان اوهایو متولدشد . توماس فرزند ته تغاری خانه بود. به همین خاطر مادرش علاقه شدیدی به او داشت و او را بسیار لوس بار آورده بود . نقل است که ادیسون در کودکی کم شنوا بود و درس مدرسه را درست متوجه نمی شد وبه همین خاطر در مدرسه فکر می کردند ادیسون کم هوش و کودن است. مدیر نوشته ای می نویسه و به توماس میگه که این را به مادرت بده.

راز مادر ادیسون

توماس نوشته را به مادرش میده و میگه مادر توی کاغذ چی نوشته شده . مادر میگه مدیر نوشته فرزند شما نابغه است و این مدرسه برای او خیلی کوچک است از این به بعد خودتان به او آموزش دهید. سال‌ها بعد از مرگ مادرش ،  ادیسون کاغذ را پیدا میکنه که توش نوشته شده بود کودک شما کودن است و از فردا نباید به مدرسه بیاد. ادیسون گریست و در خاطراتش نوشت، این مادرم بود که فرزند کودک و لوس خودش را به یک نابغه تبدیل کرد و اینجاست که اهمیت اعتماد به نفس را میشه فهمید.

•  رابینز هم یک مقاله در مورد اعتماد به نفس داره حتما بخونیدش.

جوانی تا مرگ ادیسون

در این مقاله قرار نیست به جنبه‌هایی از ادیسون بپردازیم که همه جا نوشته شده می خوایم از نقاط تاریک زندگی اون هم بگیم نکاتی که کمتر بهش پرداخته شده . اما خوب باید از کارهای بزرگ ادیسون هم یاد کنیم.

توی دوران دبستان و بچگی به ما می‌گفتند ادیسون برق را اختراع کرد . بعد گفتند  نه اختراع نکرد بلکه کشف کرد. بعد گفتند لامپ را اختراع کرد . ولی ادیسون هیچ کدام از این کارها را نکرده بود . نه برق و نه حتی لامپ. ولی فکر می کنید چرا خیلی ها گمان میکنند ادیسون این کارها را کرده تا آخر مقاله بخونید متوجه میشید.

ادیسون یک راه خوب برای معروف شدن پیدا کرده بود اختراعات بقیه افراد را بهینه سازی می کرد.سعی  ادیسون بر این بود حق امتیاز وسایلی که اختراع شده راخریداری کنه  و نوآوری روی آنها انجام بده و به نام خودش ثبت کند.

اولین اختراع ادیسون هم مربوط به مشکلی بود که با کم شنوایی داشت . ادیسون کارگر قسمت تلگراف راه‌آهن بود و تلگراف به صورت نقطه و خط روی کاغذ کار می کرد و مشکلی نداشت . ولی تلگراف ها صدادار شد ، و داشت کارش را از دست می‌داد .  ادیسون شروع به کار روی تلگراف کرد و موفق شد دستگاه تلگرافی اختراع کند که صدا را روی کاغذ می‌نوشت .این بار دوم بود که عیب کم شنوایی ، ادیسون را توی یه مسیر بهتر قرار می داد . توماس ادیسون بعد از این اختراع فکر های بزرگتری داشت و محل کارش را ترک کرد . ادیسون  آنقدر تلگراف را بهینه کرد که با قیمت بسیار بالا به یک شرکت فروخت و با  پولش یک آزمایشگاه بسیار مجهز ساخت . میشه گفت اولین آزمایشگاه تولید صنعتی دنیا بود . توی اون آزمایشگاه حتی داشت تلفن هم اختراع می‌کرد که بل و همکارانش به طرز مشکوکی این اختراع را به اسم خودشون ثبت کردن (مشکوک بودنش نظر نویسنده است)

منبع درآمد

ادیسون تا قبل از اینکه مشهور بشه منبع درآمد شرکتش را بر اساس ثبت اختراع گذاشته بود. یعنی اختراع بقیه را بهینه و ثبت می کرد و آن را می فروخت . گفته شده که ادیسون حدود ۲۵۰۰ اختراع ثبت کرده که بعضی را واقعاً اختراع کرده و تحولی در جهان به وجود آورده ، بعضی را بهینه کرده و بعضی را به زور به نام خودش ثبت کرده . البته ادیسون آدم بسیار ولخرجی بوده و معمولاً دخل و خرجش یکی نمی شده به خاطر همین پدرش را آورد توی آزمایشگاه تا بتونه حساب مالی خودش را مرتب کند.

مشهور ترین اختراع ادیسون

ادیسون که دستگاه تلگراف را بهینه کرده بود و صدا روی کاغذ می آورد این بار تصمیم گرفت صدا را روی صفحه دیسکی قلع اندود شده پخش کند و این کار را کرد و مشهورترین اختراعش یعنی گرامافون را ثبت کرد . این اختراع  ادیسون را  در جامعه آمریکا و بین‌المللی بسیار مشهور کرد.  البته مهمترین اختراعات ادیسون را در ادامه مقاله بررسی می کنیم شاید شما هم نمی دونستید اینها اختراع ادیسون باشه.

معروف ترین کارمندان ادیسون

افراد معروفی در آزمایشگاه ادیسون کار کرده اند . افرادی که هرکدام تاثیر شگفت انگیزی در دنیای خودشون گذاشتند . اولین آنها ناپلئون هیل بود او چند سال برای ادیسون کار می کرد و قطعاً ادیسون تأثیر زیادی بر شیوه فکر کردن او گذاشته که توانست کتابی مثل بیندیشید و ثروتمند شوید را بنویسه که هنوز پس از سال‌ها اساتید موفقیت این کتاب را  مرجع تمامی کتب موفقیت می‌دانند.

توی مقاله اول بزرگان ثروت و موفقیت دنیا در سایت رابینز به ناپلئون هیل هم پرداختیم .

منبع: https://robins.ir/successful-rich-people-2/

مدادر این مقاله از رابینز به دنبال این هستیم تا ببینیم چرا آموزش اهمیت دارد؟ آموزش چگونه میتواند ما را موفق کند؟ چه کنیم تا بهتر یاد بگیریم؟ یادگیری مداوم چیست؟ و چطور از این آموزش ها به صورت درست استفاده کنیم. 

آموزش، تجربه و اشتیاق میتونه یک جرقه توی زندگی ما برای رسیدن به موفقیت باشه ولی اگر می خواهید تا به این فرآیند سرعت بیشتری بدهید نیاز به سوخت و انرژی دارید. انرژی ای که شما را وسط راه تنها نگذاشته و همواره باعث پیشرفت و موفقیت شما شود. اسم این انرژی، آموزش است. آموزش مداوم و بلند مدت. حتی تا پایان عمر. جهان همواره در حال تکامل و پیشرفت بوده، و برای اینکه از آخرین نوآوریها مطلع باشید و درک درستی از به کارگیری آنها به صورت موثر داشته باشید باید کنجکاو باشید و همواره تلاش کنید تا پایه دانش خودتان را گسترش دهید. شما هر فرد موفقی را به من نشان دهید من به شما نشان میدهم که او همواره در حال پرورش ذهن خود بوده و با پشتکار به دنبال راهی برای ادغام دانش و کاربرد استفاده از آن در هر کاری بوده است.

در ادامه سه راه بسیار ساده را برای آموزش بهتر به شما خواهیم گفت. که با استفاده از این روش‌ ها میتوانید یادگیری خود را دائمی کنید و همواره در حال آموزش باشید و به موفقیت مورد نظرتان برسید.

مرحله اول: محتوای چالش برانگیز بخوانید

خیلی ساده بگم افزایش دانش شما به این معنی نیست که اطلاعات بیشتری را دریافت کنید. در واقع شما باید به دنبال افزودن ارزش باشید. برای اینکه درک بهتری از این زمینه داشته باشید باید همیشه به دنبال منابع جدید و با کیفیتی باشید که مرتبط با زمینه کاری شماست و به شما انگیزه میدهد تا خارج از منطقه امن خودتان کار کنید.خواندن محتوای چالش برانگیز یکی از این روشهاست. کارآفرین و مربی مشهور موفقیت زندگی، آنتونی رابینز یک خواننده حریص است که بالای ۱۰ هزار کتاب خوانده و همواره دانش خودش رو با خواندن مطالب مرتبط و با کیفیت افزایش میدهد.

طبیعتا پیدا کردن یک منبع خوب و با کیفیت نیاز به جستجو و صرف زمان داره ولی در نهایت نتیجه بشیار لذت بخشی خواهد داشت. تحقیقات خودتون را با استفاده از منابع یک شخص معتبر و پیشرو در این زمینه شروع کنید. چه چیزهایی نوشته است؟ چه مطالبی رو برای خوندن پیشنهاد میدهند؟  همکاران آنها چه افرادی هستند؟ آنها چه چیزهایی نوشته اند؟ برای خودتان هدف تعیین کنید که هر هفته چهار یا پنج مقاله خوب بخوانید و در ماه یک کتاب جذاب و تحریک کننده را به پایان برسانید.

همچنین باید حواستان باشد تا تعصبی به قضیه نگاه نکنید. اگر در موضوعی که مطالعه میکنید دیدگاه منفی وجود داشت – که اغلب وجود دارد – با دید باز به آن نگاه کنید. نظرات منفی و مثبت را بخوانید و به دنبال دیدگاه‌های جدید بگردید. دیدگاه منفی لزوما بد نیست.

این مقاله را مطالعه کنید: چگونه کمتر بخوانیم بیشتر یاد بگیریم؟

مطالعه کردیم، حالا چکار کنیم؟

بعد از آنکه یک مطلب جذاب و مفید خواندید باید به دنبال یک نکته کلیدی باشید تا آن را در زندگی استفاده کنید. یادت باشه

اگر از مطلبی که میخونی، تمرینی در نمیاد به احتمال زیاد مطلب درستی رو نمیخونی.

مرحله دوم: به دنبال انتقاد سازنده باشید

خب، جدا از اینکه خواندن مشتاقانه را به عنوان یک عادت در زندگی ادامه میدهید باید شرایطی را ایجاد کنید تا افراد به شما انتقادی صادقانه ولی سازنده بدهند. آموزش و یادگیری فقط در رابطه با منابعی که شما به صورت ارادی به آنها دسترسی پیدا میکنید نیست. بلکه باید توانایی این را داشته باشید تا به صورت عینی بازخورد گرفته و نقاط کور و اشتباهات خودتون رو متوجه شوید که ممکن است در حالت عادی هیچ توجهی نسبت به آن نداشته باشید.

در نهایت هدف چیست؟

هدف تبدیل شدن شما نسخه باهوش‌تر و بهتر از خودتون است. به همین دلیل باید تمرکز خود را بر روی تیز کردن گوشهای خود از بین تمام گزینه های موجود کنید.

باب دیگنن از خبرگزاری دانشگاه کمبریج اهمیت بازخورد (نقد) رو به این صورت توضیح میدهد:

کار در سطح بین‌المللی که اغلب مستلزم کار در سطح بالایی از تنوع فرهنگی، پیچیدگی‌های کاری و تیم‌های مجازی است به این معناست که ما به احتمال زیاد بعد از مدتی اشتباه میکنیم. فرضیاتی اشتباهی را در نظر میگیریم و به طریقی ارتباط برقرار میکنیم که ممکن است غیر قابل تحمل باشد. تنها راه اطمینان از اینکه ما به اشتباهات مشابه خود ادامه نمی دهیم، دریافت بازخورد است.

اینکه تا چه اندازه شرکت بزرگی دارید و یا ابعاد کارتان چقدر است اصلا اهمیتی ندارد. آنچه که مهم است این است که دریافت بازخورد با کیفیت را در بالاترین اولویت خود قرار دهید. دیدگاه جدیدی که از چشمای تازه بدست می‌آید میتواند بر روی اعتبار برند شما تاثیر بگذارد و موفقیت کلی شما را تضمین کند.

آیا پذیرش و قبول کردن یک بازخورد همیشه کار ساده‌ایست؟ معلومه که نه. حضور یک شخص سوم که کاستی‌های شما را بررسی کند میتواند کار را برایتان ساده‌تر کند. جزئیات، این حقیقت را تغییر نمیدهد که شما به شدت به دنبال موفقیت بیشتری هستید. بنابراین:

تصمیم بگیرید تا پوستتان را کلفت کنید و از دریافت بازخورد سازنده ترسی نداشته باشید.

مبنع: https://robins.ir/lifelong-leaing/

قدم چهارم: پذیرش

 حالا شما میدانید چه چیزی از زندگی میخواهید و احتمالا بدانید که برای رسیدن به خواسته‌هایتان چه مقدار زمان و انرژی نیاز دارید. 

شما حالا نقاط ضعف خودتان را میدانید و آماده پذیرفتن آن هستید. یادتان باشد که هیچ کس در کامل نیست و اصلا نیازی نیست تا خودتان را به خاطر چیزی که هستید مورد سرزنش قرار دهید. پذیرفتن خود باعث میشود تا برای خودتان ارزش قائل باشید، حتی اگر خودتان را مورد انتقاد هم قرار دهید. 

اگر میدانید چه چیزی را میخواهید بهبود دهید وقت آن رسیده است تا آستین‌هایتان را بالا بزنید.

قدم پنجم: برنامه ریزی

 قصد یادگیری زبان جدیدی دارید؟ به فکر یادگیری نقاشی هستید؟

مهم نیست چه تصمیم جدیدی می‌گیرید. اینکه برای چیزی که میخواهید برنامه ریزی و اولویت بندری کنید مهم‌تر است.

• هدفهای کوتاه مدت و بلند مدت برای خودتان انتخاب کنید
• شروع به برنامه ریزی کنید
• انتظارات عجیب و غریب از خودتان نداشته باشید

برنامه ریزی، یکی از مهم‌ترین و حساسترین بخش‌های رشد شخصی است. برنامه ریزی درست و اصولی به شما کمک می‌کند تا در مسیر درستی حرکت کرده و دستاورد‌های خودتان را بهتر بررسی کنید.

قدم ششم: رسیدن به پتانسیل‌هایتان

رشد شخصی، کار زیاد میخواهد. در کنار کار سخت و پرفشار باید توانایی مقابله تردید‌ها و ترس‌هایتان را نیز داشته باشید. و پتانسیل‌های شما زمانی نمایان می‌شوند که شما از منطقه امن خودتان خارج شوید.

برای اینکه هرروز رشد داشته باشید، ارزش‌های خودتان را بشناسید. هرچیزی که به آن علاقه دارید را امتحان کنید، حتی اگر ترس از شکست دارید. لازم نیست حتما در آن به موفقیت چشمگیر برسید، نکته مهمی که وجود دارد این است که شما استعدادهای خودتان را تا زمانی که امتحان نکنید پیدا نمیکنید. همچنین سعی کنید تا روی صبوری خودتان نیز کار کنید، به عنوان یک انسان زمانی که شرایط سخت و زمان کمی داشته باشید، صبور بودن خیلی سخت می‌شود.

پیشنهاد رابینز: چگونه کمتر بخوانیم بیشتر یاد بگیریم؟

قدم هفتم: رشد شخصی

اگر تمام مراحل رشد شخصی را پشت سر گذاشته باشید، شما به عنوان یک فرد با برنامه، هدف و تمایل برای بهتر شدن، رشد میکنید. در این مرحله آخر باید بدانید که رشد شخصی و توسعه فردی محدودیت زمانی ندارد. همانطور که برای بالاترین حالت ممکن آسمان را در نظر میگیرید ولی باید بدانید که هرگز به آن نمی‌رسید.

اگر شما هم در برنامه‌هایتان، رشد شخصی را در نظر گرفته‌اید. هرگز تسلیم نشوید و به دستیابی بیشتر و بیشتر از اهدافتان فکر کنید. در آخر بدانید که توسعه فردی یک فرآیند بی‌پایان است که به شما کمک میکند تا تعادل کار و زندگی را با روحیه‌ای شاد حفظ کنید. بدون توجه به موانعی که سر راهتان قرار میگیرد.

منبع: رشد شخصی و توسعه فردی

حتما شما هم تا به حال به این فکر کرده‌اید راهی که افراد موفق برای ثروت و پول رفته‌اند چیه ؟ چرا افراد موفق تفکر مالی مشترکی دارند ؟ و این از کجا نشأت گرفته ؟ چرا وقتی اون ها میتونن ثروتمند و پولدار بشن ما نتونیم؟ خوب قطعاً ما هم اگر ذهنیت خودمون رو نزدیک به این افراد کنیم میتونیم به مسیر کسب ثروت و پول  نزدیک بشیم . بیایید  ببینیم این تفکرات چیه و چجوری باید ازش استفاده کنیم .
اول از همه بدونید پول با ثروت تفاوت داره ، ثروت را میشه در خوشبختی ، سلامتی ، عشق و لبخند دید . اول از همه یه لیست از ثروتی که دارید تهیه کنید ، ثروتی که با پول نمیشه عوض کرد. لیستتون رو که تهیه کردید نسبت بهش شکرگذار باشید.
خوب حتما میگید پول نقش تاثیر گذاری در زندگی و خوشبختی داره ، ما هم با شما هم نظرهستیم. حالا بیاید راجع به پول صحبت کنیم ،که چه جوری میتونیم تفکرمان را شبیه افراد موفق کنیم و پول رو راحت تر توی زندگیمون بیاریم .

موضوع اول اینکه باید با ذهن آرام سراغ پول بریم . خوب می پرسید چه جوری ذهن آرام رو بدست بیاریم؟

 این چند تا کار رو برای آرامش ذهنیتون حتما انجام بدید:

۱- دیگران را کنترل نکنید.

۲- مسئولیت های بیش از حد توان قبول نکنید.

۳- به موفقیت‌های خودتون بها بدید و لذت ببرید.

۴-  به نیاز هاتون اهمیت بدید.

۵-  از کار خودتون لذت ببرید یا اگه لذت بخش نیست یه کاری کنید براتون لذت بخش بشه.

این آرام بودن ذهن به ما کمک می کنه فضای بیشتری راجع به تفکر برای پول برامون باز بشه و به قولی میگن کانال های ثروت و پول بیشتری به خودمون اختصاص میدیم.

خوب بعدش قرار چند تا راهکار ساده که البته میتونه سخت هم باشه شروع به انجام و تمرین کنیم.

۱- اول باید تفکر مون راجع به پول تعویض یا تصحیح کنیم :

شما وقتی یه ماشین گران قیمت از کنارتون رد میشه چه فکری می کنید؟ یه نفر یه خونه خیلی گرون داره چی میگیم؟ به شما هم گفتن پول چرک کف دسته و شما هم قبول دارید ؟ شما هم این نظر دارید که پول خوشبختی نمیاره ؟ باید بهتون بگم اگه به دو سوال بالا حسی براتون اومد که حتماً طرف خلاف کرده که به این پول رسیده و یا شما هم دو تفکر بعدش رو قبول دارید هیچ وقت پولدار نمیشید . ذهن شما به سمتی حرکت میکنه که نسبت به اون دید مثبت داشته باشید تا وقتی که نسبت به پول افکار منفی دارید و پولدار ها را خلاف کار و پول را عامل شیطانی و بدبختی بدونیم پول هم سمت ما نمیاد پس در قدم اول حس خودتون رو نسبت به پول و پولدار ها عوض کنید .

۲- احساس دارا بودن کنید:

در هر وضعیت مالی که الان هستید حتی صفر وزیرصفر، احساس اینکه شما هم پولدار هستین را درون خودتون تقویت کنید. احساس دارا بودن ارتباطی با مقدار پول شما نداره به عزت نفس شما برمیگرده .دیدید آدم‌هایی که حسابشون میلیاردی هست ولی زندگیشون مثل کسی که چند هزار تومان توی حسابشه ، ترس داره پولش تموم شه ،چرا ؟ چون حس دارا بودن نداره . این حس رو هم توی خودتون با هر مقدار پولی که الان دارید تقویت کنید و یادتون باشه دارا بودن ربطی به پولدار بودن نداره .

۳- پولدار بودن را تمرین کنید:

کاری که انجام میدید یه تمرین هست . برای پرداختی های کوچک وسواس به خرج ندهید مثل شارژ گرفتن یا پول به بچه‌های کار دادن یا خیلی از کارهای کوچک دیگه . این باعث میشه ذهن شما برای پول با مقداربیشتر آمادگی داشته باشه چون پول های کوچیک به چشمش نمیاد . منظور این نیست که بی اهمیت بشید . بذار یه مثال بزنم مثلاً شده رفتیم لباس بخریم و یه نفر برای پنج هزار تومان نیم ساعت چونه میزنه یا سر ۵۰۰ تا تک تومان با راننده تاکسی دعوا میکنه ، اینجوری نباشید ، که سعی کنید پول خورد هاتون هم جمع کنید و یا سر پول های کوچک فکر یا بحث کنید .

۴- بررسی نهایی تفکرات خودتون:

ما یه سری حلقه منفی نسبت به پول دارها داریم بیایم ببینیم چرا این ها ایجاد شده ؟ یعنی اینکه آیا تو بچگی به ما گفتند که پولدارها بدن ؟یا فامیل پولدار بدی داشتیم ؟ البته یادتون باشه قطعاً فیلم های ایرانی زیادی دیدیم که پولدار ها افراد بدی هستند و این توی ذهن ما حک شده . بعد بشینیم فکر کنیم ببینیم از لحاظ مالی به کجا می‌خواهیم برسیم . نگید هر چی بیشتر بهتر که همیشه شکست خورده می مونید. بدونید توی هر شغل (آزاد نه کارمندی) میشه ثروتمند شد.

مبنع: کسب ثروت و پول

مقاله‌ای که امروز در رابینز برایتان آماده کرده‌ایم یک مقاله بسیار کاربردی و مناسب برای شناخت خودمان است. ظرفیت محدود توجه چیست و چگونه میشود تا کمتر بخوانیم و بیشتر یاد بگیریم؟ اگر میخواهیم تا در زندگی به موفقیت برسیم باید بدانیم یادگیری هوشمندانه چیست و چطور از آن در زندگی استفاده کنیم؟

فرض کنید که شما یک جاسوس بین‌المللی هستید. یک چیز مثل جیمز باند، ولی باحالتر.

در همین حال که در یک ماموریت بسیار مهم قرار دارید  متوجه میشوید که کسی به دنبال شماست. اما ابتدا باید مطمئن شوید. چند خیابان و کوچه را رد میکنید و برای بستن بند کفشتان توقف میکنید. بله، قطعا کسی در حال تعقیب شماست. خب، این اصلا خوب نیست. شما نمیتوانید ماموریتتان را زمانی که کسی به دنبالتان است انجام دهید. هر چه سریعتر باید از دست آن خلاص شوید.

شاید به این فکر کنید که بهترین کار فرار و فاصله گرفتن از دشمن است. یا شاید هم پنهان شدن درون یک ساختمان تا زمانی که دشمن از ما عبور کند. اما این روش‌ها راه حل خوبی نیست زیرا به محض انکه از پوشش پنهان شدن خارج شوید دوباره در معرض خطر خواهید بود.

سوالی که اینجا پیش می‌آید این است: چه باید کرد؟

در واقع راه حل موجود برای فرار از همچین وضعیتی، بسیار ساده است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که از چیزی به عنوان عامل حواس پرتی استفاده کنید. این یک سوگیری شناختی (cognative bias) است که همه انسانها دارند. در حقیقت زمانی که ما بر روی یک چیز تمرکز کنیم، تمرکزمان را در موارد دیگر از دست میدهیم.

به آن فکر کنید، اگر کسی دنبال شما باشد، چطور میخواهد از میان یک جمعیت شلوغ پیدایتان کند؟ طبیعتا برای اینکار از شما یک نسخه بسیار خلاصه و ساده میسازد. او به دنبال مردی با لباس آبی و یا کلاه قرمز میگردد.

این سیستم کاری مغز شماست و غیر قابل تغییر است و بهترین کار، کسب آگاهی و بهبود سایر جنبه‌های زندگیمان است.

اولین مشکل جهان، دانستن بیش از حد است.

حدود صد سال پیش مردم مشکلشان عدم دستیابی ساده به اطلاعات بود. اما امروزه برعکس. ما به منابع بسیار زیادی از اطلاعات دسترسی داریم و بسیاری از ما نمیدانیم که با آن چه باید بکنیم؟

برای اینکه بهتر منظورم را متوجه شوید. نگاه کنید. در روز چه مقدار محتوا را دریافت میکنید:

• اخبار ( تلوزیون، رادیو، اینترنت)
• شبکه های اجتماعی (اینستاگرام، تلگرام، واتساپ و … )
• کتاب‌ها (فیزیکی، صوتی، دیجیتالی)
• محتوای ویدیویی (آپارات، یوتیوب، فیلیمو و …)
• محتوای اموزشی

و بسیاری از محتوای ریز و درشت دیگر.

ولی با وجود این انبوه از اطلاعات، چیزی که همیشه میشنویم چیست؟

هیچوقت کافی نیست.

این زندگی شما رو به سمتی میبره که نیازه تا یک قسمت دیگه، یک پست دیگه، یک خبر دیگه، یک مقاله دیگه رو بخونید. توی یک سایت جدید عضو شید و یا یک درخواست جدید رو ثبت کنید.

و ما این کارها رو بارها و بارها انجام میدهیم.

یک واقعیت جالب این است که با مصرف تمامی این محتوا، شما دانش جدیدی کسب نمیکنید. درسته که مقداری اطلاعات جالب رو بدست می‌اورید ولی با گذشت زمان تمامی این اطلاعات فراموش خواهد شد.

تنها چیزی که شما در آن بهتر میشوید، مصرف محتوای بیشتر است.

شما وقتتون رو با دیدن ویدیوهای ضرب و شتم هدر میدهید. شما انرژیتان را صرف گوگل کردن چیزهایی میکنید که ممکن است هیچوقت به کارتان نیاید. با فرض اینکه در حال یادگیری هستید، ساعت‌ها ویدیو و پادکست گوش میدهید. با این حال اگر از شما در مورد چیزهایی که هفته پیش یادگرفته‌اید بپرسم، بعد از کلی تلاش احتمالا ناپدید میشوید.

خب، پس منظور من چیست؟

خوشتان بیاید یا نه، همه ما برای توجه و تمرکزمان یک ظرفیت محدود داریم. زمانی که شما روی یک مساله توجه میکنید، چیزهای دیگر اهمیت کمتری پیدا میکنند. و اگر بخواهید تا تمرکزتان را بین ۷ تا سایت، ۳ پادکست، صدها پیج اینستاگرام و ۵ سریال تقسیم کنید، اطلاعاتی که بدست می‌آورید هیچوقت از حافظه کوتاه مدت شما خارج نمیشود. شما حجم زیادی یاد میگیرید ولی مقدار بسیار کمی از آن را به خاطر میسپارید.

پس چگونه میتوان با توجه محدودی که داریم، بیشتر یاد بگیریم؟

چگونه با مصرف محتوای کمتر بیشتر یاد بگیریم؟

در کتاب اصل‌گرایی : اصل را بچسبید و فرع را رها کنید، نوشته گرگ مک‌کیون در رابطه با این ایده که “شما میتوانید همه چیز داشته باشید و همه کاری بکنید” صحبت میکند. این ایده قابل انجام نیست چون افرادی که این ایده رو دنبال می‌کنند در واقع اگر هم پیشرفتی کنند میلیمیتری و در میلیون‌ها جهت مختلف است. در ابتدای کتاب نوشته است که اگر زندگیتان را اولویت بندی نکنید، کس دیگری این کار را برایتان انجام خواهد داد.

و میدونید چیه؟ حق با اوست.

من یک مثال واضح از این فرایند هستم. حجم زیادی یاد میگیرفتم و در آخر چیز بسیار کمی از همه چیز میدانستم. در ابتدای کار خیلی جالب به نظر میرسد ولی زمانی که نیاز به انجام یک کار با ارزش وجود دارد متوجه میشوید که باید مقدار بیشتری بدانم.

در طرح بزرگ من همه چیز را میدانم، استراتژی غلط من را به سمتی برد که چیزی جز یک شخصیت باحال با اطلاعات عمومی بالا نباشم.

اما البته که این مساله کاملا درست نیست. زمینه‌هایی نیز وجود دارد که من در آنها قوی هستم. مانند روانشناسی. این اطلاعات نیز با کسب دانش زیاد و مقادیر زیادی تمرین بدست آمده است نه با دیدن ویدیو یا گوش دادن به پادکست‌ها. بر اساس گفته‌های گرگ مک‌کیون خیلی بهتر است تا پیشرفت میلیمیتری در جهت مناسب داشت.

با تمرکز انرژیتان بر روی چیزهایی که برای شما مهم است برای پیشرفت سریعتر خودتون رو آماده میکنید. همچنین اگر انتخاب کنید که این روند را ادامه دهید، میتوانید این کار را برای زمینه‌های دیگر هم انجام دهید. به عنوان مثال اگر من به مدت ۶ ماه به صورت عمیق بر روی زمینه ۱ مطالعه داشته باشم، میتوانم ۶ ماه بعد را بر روی زمینه ۲ مطالعه کنم. به این روش به مقدار کافی اطلاعات دارم تا هر موقع و در هر زمانی که بخواهم بتوانم به آن مراجعه کنم و در زندگی از آن بهره ببرم. از طرف دیگر، اگر به مدت ۱ سال بر روی زمینه ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶ و ۷ به صورت مداوم مطالعه داشته باشم، به همه آنها مسلط هستم اما ۹۰ درصد از اطلاعاتی که کسب کرده ام را فراموش میکنم.

لطفا برداشت اشتباه نکنید، خیلی عالیست اگر علایق متنوعی داشته باشید. اما اگر میخواهید تا در زمینه‌ای موفق و خبره شوید باید سعی کنید تا در لحظه فقط در یک زمینه تمرکز کنید.

کال نیوپورت در کتاب کار عمیق میگوید:

کار عمیق و کار سطحی دو مدل مختلف کاری است که میتوان انجام داد

کار عمیق برای درست انجام شدنش نیاز به تمرکز بسیار عمیق و بدون حواس پرتی دارد. که این خود شامل حل مساله، تمرین مهارت‌ها و البته یادگیری نکات جدید میشود.

کار سطحی تمام کارهای دیگریست که انجام میدهیم. اینها وظایفی است که برای انجام آنها نیازی نیست تا تمرکزمان را روی آن محدود کنیم. تمام کارهایی مانند ظرف شستن، نگاه کردن تلوزیون، چک کردن شبکه‌های اجتماعی و هماهنگی جلسات نیز تماما جز این دسته کارها قرار میگیرند.

یک تعادل ساده از کارها حاوی هر دودسته کار سطحی و کار عمیق و استفاده مناسب از آنهاست. در زیر یک برنامه مناسب برای اینکه چطور از این تعادل در زندگیمان استفاده کنیم آورده شده است.

منبع:https://robins.ir/smart-leaing/